WEBVTT 00:00:00.445 --> 00:00:03.952 (صداگذاری مترجم) سلام به همه اسم من کیث نولان است. 00:00:04.484 --> 00:00:05.991 من دانشجو دانشکده افسری هستم. 00:00:09.208 --> 00:00:12.403 موضوع صحبت امروزم درباره ارتش است. 00:00:13.007 --> 00:00:16.576 چند نفر از بین شما به این فکر کردهاید که دوست دارید به ارتش ملحق شوید؟ 00:00:16.600 --> 00:00:18.542 میبینم که تعدادی سر تایید تکان میدهید. 00:00:18.566 --> 00:00:21.241 من هم از سن کم همینطور فکر میکردم. NOTE Paragraph 00:00:21.265 --> 00:00:24.014 میخواستم وقتی بزرگ شدم وارد ارتش شوم. 00:00:24.689 --> 00:00:26.526 تاریخچه ارتش را دوست داشتم 00:00:26.550 --> 00:00:29.009 و در این باره مطالعات زیادی داشتهام. 00:00:29.033 --> 00:00:33.280 و همینطور تعدادی از اعضای خانوادهام مثل پدربزرگ و عموی بزرگم 00:00:33.304 --> 00:00:34.618 در جنگ جهانی دوم جنگیدند. 00:00:34.642 --> 00:00:38.023 و مثل آنها میخواستم به کشورم خدمت کنم. 00:00:38.047 --> 00:00:39.634 پس سوال این است: آیا میتوا نم؟ 00:00:39.658 --> 00:00:40.912 نه، من نمیتوانم 00:00:41.330 --> 00:00:43.325 چرا؟ چون که ناشنوا هستم. 00:00:44.389 --> 00:00:48.963 با وجود این، هنوز هم میخواستم وارد ارتش شوم. NOTE Paragraph 00:00:49.869 --> 00:00:53.451 به طور مثال وقتی که از دبیرستان فارغ التحصیل شدم، 00:00:53.475 --> 00:00:55.818 سه ماه قبل از واقعه ۱۱ سپتامبر، 00:00:55.842 --> 00:00:59.959 با امید زیادی برای پیوستن به نیروی دریایی به مرکز استخدام رفتم. 00:00:59.983 --> 00:01:03.903 وارد آنجا شدم و یک افسر تنومندی بلند شد و من را مورد خطاب قرار داد. 00:01:03.927 --> 00:01:08.106 در حینی که با من صحبت میکرد برای من لب خوانی دشوار بود. 00:01:08.130 --> 00:01:10.792 گفتم: ببخشید، من ناشنوا هستم. 00:01:12.100 --> 00:01:15.153 او یک تکه کاغذ پاره کرد و روی آن سه کلمه نوشت: 00:01:15.177 --> 00:01:17.257 «گوشِ سنگین، مردود. » 00:01:17.938 --> 00:01:20.159 اون حتی املای کامل کلمه را هم ننوشت. 00:01:20.183 --> 00:01:21.906 فقط "گوشِ سنگین، مردود" 00:01:23.381 --> 00:01:25.543 من به راه خودم ادامه دادم. 00:01:25.567 --> 00:01:29.288 و جاهای زیادی را درزمانهای مختلفی امتحان کردم که قبول شوم، 00:01:29.312 --> 00:01:31.835 ولی یک پاسخ را بارها و بارها دریافت کردم. 00:01:31.859 --> 00:01:34.012 « متاسفانه شما ناشنوایی. نمیتوانیم شما را بپذیریم.» NOTE Paragraph 00:01:34.430 --> 00:01:36.935 من هم نظرم را عوض کردم و تصمیم گرفتم معلم شوم. 00:01:36.959 --> 00:01:40.986 کارشناسی ارشد در آموزش ناشنوایان را تکمیل کردم و نزدیک دو سال تدریس میکردم 00:01:41.010 --> 00:01:43.470 تا بهار گذشته، که سه اتفاق رخ داد 00:01:43.494 --> 00:01:45.135 که باعث تغییر شرایط شد، 00:01:45.159 --> 00:01:48.964 اول از همه، هنگامی که مشغول تدریس تاریخ دردبیرستان بودم، 00:01:48.988 --> 00:01:51.362 در مورد جنگ آمریکا-مکزیک سخرانی کرده بودم. 00:01:51.386 --> 00:01:53.833 زنگ خورده بود. و من پشت میزم نشسته بودم 00:01:53.857 --> 00:01:56.637 یکی از دانشآموزانم که ناشنواست پیش من آمد 00:01:56.661 --> 00:01:58.820 و گفت که علاقه داره به ارتش بپیوندد. 00:01:58.844 --> 00:02:00.997 من گفتم: « متاسفم! نمیتوانی، تو ناشنوایی.» 00:02:01.576 --> 00:02:03.028 بعد به خودم آمدم. 00:02:03.052 --> 00:02:06.391 ناگهان به ذهنم خطورکرد بعد از این همه که به من گفتن نه، نمیتوانی، 00:02:06.415 --> 00:02:08.574 من هم الان دارم به همان پیام دامن میزنم، 00:02:08.598 --> 00:02:11.263 برای نسل بعد، برای دانشآموزان خودم. 00:02:11.287 --> 00:02:14.981 این مفهوم تاثیر بزرگی داشت که مدام فکرم را مشغول خودش کرده بود. NOTE Paragraph 00:02:15.005 --> 00:02:18.484 دومین چیزی که اتفاق افتاد این بود که دوستم به اسرائیل رفت. 00:02:18.508 --> 00:02:21.875 آیا میدانستید در اسرائیل افراد ناشنوا را در ارتش قبول میکنند؟ 00:02:21.899 --> 00:02:24.065 چطور ناشنوایان میتوانند در ارتش باشند، نه؟ 00:02:24.089 --> 00:02:26.195 واقعا حقیقت داشت؟ دست بردار! 00:02:26.219 --> 00:02:29.339 خوب من تابستان گذشته به اسرائیل رفتم تا خودم از نزدیک ببینم. 00:02:29.363 --> 00:02:32.222 با ده سرباز ناشنوا اسرائیلی مصاحبه کردم، 00:02:32.246 --> 00:02:35.008 ویدئو تمام آن مصاحبهها و سوالهایی که جمع کردم، 00:02:35.032 --> 00:02:37.216 و یافتههایم را با شما به اشتراک میگذارم. NOTE Paragraph 00:02:37.891 --> 00:02:40.801 سوم این که دانشگاه ایالتی کالیفرنیا در نورتریج 00:02:40.825 --> 00:02:43.732 به تازگی برنامه نظامی آموزش افسران ذخیره را شروع کرده. 00:02:44.464 --> 00:02:49.317 ROTC مخفف کلمه "یگان آموزش افسران ذخیره" 00:02:49.341 --> 00:02:51.641 اجازه میدهد دانشجو روی رشته درسی خود کار کند 00:02:51.665 --> 00:02:54.286 و به طور همزمان در برنامه ROTC شرکت کند. 00:02:54.310 --> 00:02:57.775 بعد از فارغ التحصیلی، دانش آموزان ROTC دارای یک شغل نظامی هستند 00:02:57.799 --> 00:02:59.419 که آماده و در انتظار آنها هست. 00:02:59.443 --> 00:03:02.883 بنابراین اگراین فرد به ارتش پیوست، به درجه ستوان دوم منصوب میشود. 00:03:02.907 --> 00:03:05.291 این بطورکلی برنامه ROTC در دانشگاه کالیفرنیا است. NOTE Paragraph 00:03:05.767 --> 00:03:07.724 با دانستن این موضوع هیجانزده بودم. 00:03:08.178 --> 00:03:10.200 من از قبل شغلی به عنوان معلم داشتم، 00:03:10.224 --> 00:03:13.177 اما به هر حال پیش رفتم و نامهای برای آن برنامه فرستادم. 00:03:13.201 --> 00:03:15.334 توضیح دادم که من معلم ناشنوایان بودم، 00:03:15.358 --> 00:03:17.691 میخواستم بدانم میتوانم با آنها چند کلاس بگیرم 00:03:17.715 --> 00:03:20.363 و شاید درسهای آنها را با دانش آموزانم به اشتراک بگذارم. 00:03:20.387 --> 00:03:22.135 من پاسخ ایمیلم را گرفتم، 00:03:22.779 --> 00:03:25.739 و در کمال تعجب برای اولین بار به من نگفتند: 00:03:25.763 --> 00:03:27.920 «متاسفیم، نه، تو نمیتوانی، تو ناشنوایی.» 00:03:27.944 --> 00:03:29.969 گفته میشود، « خب، خیلی جالب است. 00:03:29.993 --> 00:03:31.913 فکر کنم میتوانیم کاری انجام دهیم 00:03:31.937 --> 00:03:34.038 و شما میتوانید چند کلاس با ما بگیرید.» 00:03:34.661 --> 00:03:36.128 این بیسابقه بود. 00:03:36.663 --> 00:03:38.613 خوب طبیعتا شوکه شده بودم. 00:03:38.637 --> 00:03:42.276 با اینکه مشغول تدریس بودم، تصمیم گرفتم ازاین فرصت استفاده کنم 00:03:42.300 --> 00:03:43.658 و وارد این کار شوم. 00:03:43.682 --> 00:03:45.532 در مجموع اینگونه اتفاق افتاد. 00:03:46.302 --> 00:03:48.556 الان، با تمام تجربیات زندگیام، 00:03:48.580 --> 00:03:52.303 وصحبت کردن با افرادی که میشناختم و با در نظر گرفتن همه چیزهایی که خواندم 00:03:52.327 --> 00:03:56.113 تصمیم گرفتم یک مقاله پژوهشی به نام "ناشنوایی در ارتش" بنویسم. 00:03:56.137 --> 00:03:58.756 با شما آنچه این ۹۸ صفحه دربر دارد را در میان میگذارم. NOTE Paragraph 00:04:01.039 --> 00:04:04.925 اینجا درامریکا سربازان ناشنوایی داشتیم که در قدیم خدمت میکردند. 00:04:04.949 --> 00:04:07.826 در حقیقت، در طول جنگ استقلال تگزاس، 00:04:07.850 --> 00:04:09.873 یک شخصیت کلیدی به نام دف اسمیث وجود داشت 00:04:09.897 --> 00:04:12.368 که سهم بزرگی در آن اقدام جنگی داشت. 00:04:13.034 --> 00:04:14.611 برای جنگ داخلی آمریکا، 00:04:14.635 --> 00:04:18.727 دانشگاه گالاودت فهرستی از سربازان ناشنوا در آن جنگ را آرشیو کرده است 00:04:18.751 --> 00:04:20.441 از شمال و جنوب، 00:04:20.465 --> 00:04:23.592 که نشان میدهد سربازان ناشنوا حتی با یکدیگر مبارزه میکنند. 00:04:23.616 --> 00:04:26.442 در طول جنگ جهانی دوم چند مثال نادر 00:04:26.466 --> 00:04:29.316 از افراد ناشنوا هست که در آن زمان ارتشی بودند 00:04:29.340 --> 00:04:31.589 وهمچنین میتوانستند به کشور خود خدمت کنند. 00:04:31.613 --> 00:04:34.692 تاریخ این واقعیت را نشان میدهد که آمریکا سربازان ناشنوا داشته، 00:04:34.716 --> 00:04:35.996 درقیاس با امروز. NOTE Paragraph 00:04:36.326 --> 00:04:39.694 در مقالهام، درباره سربازان ناشنوا اسرائیلی هم صحبت میکنم. 00:04:40.073 --> 00:04:42.955 من متوجه شدم که آنها در نقشهای غیررزمی خدمت میکنند. 00:04:42.979 --> 00:04:46.017 آنها درخط مقدم نیستند که زیرآتش و گلوله است، 00:04:46.041 --> 00:04:49.291 اما به جای آن، پشت خطهای مقدم در نقشهای حمایتی خدمت میکنند. 00:04:49.315 --> 00:04:52.783 تعداد زیادی از کارهای غیررزمی مختلف برای افراد ناشنوا وجود دارد: 00:04:52.807 --> 00:04:56.213 در زمینههای اطلاعات، کامپیوتر، نقشه کشی، تجهیزات، 00:04:56.237 --> 00:04:57.483 آموزش سگ نظامی-- 00:04:57.507 --> 00:04:58.681 و این لیست ادامه دارد. 00:04:59.466 --> 00:05:01.700 ارتباط بین سربازان ناشنوای اسرائیلی 00:05:01.724 --> 00:05:03.383 و دیگر سربازانی که میشنوند، 00:05:03.407 --> 00:05:06.590 از همان طریقی است که ناشنوایان به طور کلی استفاده میکنند 00:05:06.614 --> 00:05:08.578 با شنیدن عموم به روال معمول. 00:05:08.602 --> 00:05:10.693 میتوانید از صدا، لب خوانی حرکات استفاده کرد. 00:05:10.717 --> 00:05:14.141 گاهی یکی از سربازان از زبان اشاره بلد است استفاده میکند، 00:05:14.165 --> 00:05:17.358 یا قلم و کاغذ، متون، کامپیوتر، ایمیل و ... 00:05:17.382 --> 00:05:19.684 واقعاً هیچ عصای سحرآمیزی لازم نیست. 00:05:19.708 --> 00:05:21.545 همان کارهای که هر روز انجام میدهیم. 00:05:21.945 --> 00:05:25.119 مترجمان آنجا،بیشتر برای آموزش در اردوگاه استفاده میشوند. 00:05:25.143 --> 00:05:28.912 برای کار معمولی لازم نیست که مترجمی کنارتان باشد. 00:05:28.936 --> 00:05:31.334 ارتش اسرائیل از گروههای کوچک تشکیل شده. 00:05:31.358 --> 00:05:33.893 هر یک ازاین گروها با سربازان ناشنوا 00:05:33.917 --> 00:05:36.144 راه ارتباطی خود را ایجاد کردهاند. 00:05:36.168 --> 00:05:37.956 بنابراین نیازی به مترجم نیست. 00:05:38.990 --> 00:05:41.578 عکس بالایی از سربازی است که با او ملاقات کردم. 00:05:41.602 --> 00:05:43.844 عکس پایینی از نخست وزیر بگین است 00:05:43.868 --> 00:05:45.696 با سربازی ناشنوا در اسرائیل. NOTE Paragraph 00:05:47.965 --> 00:05:52.339 قسمتی دیگراز مقاله من به سربازان جانباز درارتش امریکا میپردازد. 00:05:52.363 --> 00:05:56.001 مسلما کار نظامی میتواند خطرناک باشد وجراحت به همراه داشته باشد. 00:05:56.025 --> 00:05:58.936 به عنوان مثال کاپیتان لاکت. 00:05:58.960 --> 00:06:01.535 او دراثرانفجار پایش را از دست داد. 00:06:01.559 --> 00:06:04.401 الان بهبود یافته ودرحال حاضر پای مصنوعی دارد. 00:06:05.085 --> 00:06:10.308 حالا که بهبود یافته، در صحنه مبارزه است و هنوز هم در افغانستان میجنگد. 00:06:10.863 --> 00:06:12.307 قابل تحسین است. 00:06:12.331 --> 00:06:15.015 و حدس بزنید چی؟ او تنها نیست. 00:06:15.039 --> 00:06:17.228 ۴۰ سرباز دیگر نیز مثل ایشان هستند، 00:06:17.252 --> 00:06:20.633 جانبازانی که در مناطق جنگی خدمت میکنند. 00:06:20.657 --> 00:06:21.817 باور نکردنی است. NOTE Paragraph 00:06:21.841 --> 00:06:23.955 همچنین ما یک سرباز نابینا در اینجا داریم. 00:06:23.979 --> 00:06:25.383 مدتی که در عراق بود، 00:06:25.407 --> 00:06:29.651 در اثر انفجار یک خودرو انتحاری بینایی خود را از دست داد. 00:06:30.345 --> 00:06:33.065 او بهبود یافته و هنوز ارتش را ترک نکرده. 00:06:33.089 --> 00:06:35.615 ارتش او را در خدمت تمام وقت نگه داشته است، 00:06:35.639 --> 00:06:38.857 و او درحال حاضر یک بیمارستان برای سربازان زخمی را اداره میکند. 00:06:38.881 --> 00:06:41.289 من همینطور در مورد سربازی دیگر متوجه شدم 00:06:41.313 --> 00:06:42.671 که از یک گوش ناشنواست، 00:06:43.210 --> 00:06:45.464 برنامههای عمرانی در عراق توسعه داده است. 00:06:45.488 --> 00:06:49.010 یکی از آنها، آغازگر مدرسهای برای ناشنوایان درعراق شدد. 00:06:51.429 --> 00:06:52.864 همه اینها شگفتانگیز است. 00:06:53.412 --> 00:06:55.666 اما میخواهم از همه شما بپرسم: 00:06:55.690 --> 00:06:59.098 اگرارتش آمریکا قادر به نگه داشتن سربازان معلول خود هستند، 00:06:59.122 --> 00:07:01.922 چرا نمیتوانند شهروندهای معلول را بپذیرند؟ 00:07:04.583 --> 00:07:10.483 علاوه بر این، از همه شغلهای نظامی ارتش، ۸۰٪ موقعیتها غیررزمی است. 00:07:10.818 --> 00:07:14.491 مشاغل زیادی هست که ما در اجتماع ناشنوایان میتوانیم انجام دهیم. 00:07:14.515 --> 00:07:17.855 اگر در ازتش بودم، دوست داشتم کارهای اطلاعاتی کنم. 00:07:17.879 --> 00:07:20.143 اما خیلی کارهای دیگر هست که میتوان انجام داد 00:07:20.167 --> 00:07:22.862 مثل مکانیکی، امور مالی، پزشکی و غیره. NOTE Paragraph 00:07:23.454 --> 00:07:27.146 پس بطورخلاصه من سه مقدمه را برای حمایت از بحثم ارائه دادم، 00:07:27.170 --> 00:07:30.727 اول اینکه وزارت دفاع اسرائیل به طور آشکار سرباز ناشنوا میپذیرند. 00:07:30.751 --> 00:07:33.926 اگر مهارت و صلاحیت مورد نیاز را داشته باشید شما را قبول میکنند. 00:07:33.950 --> 00:07:36.582 دوم اینکه ارتش آمریکا دارای ظرفیت 00:07:36.606 --> 00:07:38.554 نگه داشتن سربازهای ناتوان خود دارد. 00:07:38.578 --> 00:07:43.378 و در آخر اینکه ۸۰٪ موقعیتها غیررزمی است. 00:07:43.955 --> 00:07:46.868 با این تفاسیر آیا ما ناشنوایان میتوانیم کشورمان خدمت کنیم؟ 00:07:46.892 --> 00:07:49.702 بله. قطعاً! حتماً، بدون شک! NOTE Paragraph 00:07:52.720 --> 00:07:55.913 حالا کمی در مورد تجربهام در یگان ROTC توضیح میدهم، 00:07:55.937 --> 00:07:57.292 که پاییز سال گذشته شروع شد. 00:07:57.656 --> 00:08:00.981 من از آن موقع مشغولش بودهام و هنوز هم ادامه دارد. 00:08:01.005 --> 00:08:03.064 این را باید درمقدمه بگویم 00:08:03.088 --> 00:08:07.823 که این اولین باری است که گردان من دانشجوی ناشنوا داشت. 00:08:07.847 --> 00:08:09.778 هیچ وقت این شرایط را تجربه نکرده بودند. 00:08:09.802 --> 00:08:13.970 البته که آنها شوکه شده بودند، تعجب میکردند در ابتدا 00:08:13.994 --> 00:08:17.217 که چطور من کارها را انجام میدهم، چطور گفتوگو میکنم، 00:08:17.241 --> 00:08:18.586 که یک برخورد طبیعی است، 00:08:18.610 --> 00:08:21.886 با توجه به اینکه بسیاری از آنها هرگز با فردی ناشنوا قبل از من 00:08:21.910 --> 00:08:23.061 معاشرت نداشتهاند. 00:08:23.085 --> 00:08:27.514 علاوه بر آن من هم شوکه شده بودم! این چیز واقعی بود، ارتش! 00:08:27.538 --> 00:08:30.740 من مجبور بودم کلی لغت جدید پر از اصلاحات نظامی یاد بگیرم 00:08:30.764 --> 00:08:32.832 با فرهنگ خودش و همه این چیزها. 00:08:34.184 --> 00:08:37.025 بنابراین به آرامی شروع کردیم، همدیگر را بشناسیم 00:08:37.049 --> 00:08:40.125 و یاد بگیریم چطور با هم کار کنیم. NOTE Paragraph 00:08:40.748 --> 00:08:44.813 برای مثال روز اول من یونیفرم نداشتم. 00:08:44.837 --> 00:08:46.512 و با لباس معمولی حضور داشتم، 00:08:46.536 --> 00:08:48.789 در حالیکه بقیه دانشجوها یونیفرم پوشیده بودند. 00:08:48.813 --> 00:08:54.450 متوجه شدم هر روز صبح ساعت ۵:۳۰ آموزش فیزیکی هست. 00:08:54.474 --> 00:08:58.160 جمعهها، آموزش میدانی آزمایشگاه، بیرون از دانشگاه، 00:08:58.184 --> 00:09:02.043 و گاهی اوقات، ما آموزش آخرهفته در پادگان داریم. 00:09:02.067 --> 00:09:04.264 من آنجا هر روز صبح ساعت ۵:۳۰ آماده و حاضر بودم 00:09:04.288 --> 00:09:07.372 همه افراد یونیفرم به تن داشتند و من لباس شخصی. 00:09:07.396 --> 00:09:10.113 به من گفتند: «میدانی، تو لازم نیست که ورزش کنی. 00:09:10.137 --> 00:09:11.784 و فقط کلاسها را شرکت کن.» 00:09:11.808 --> 00:09:13.355 به آنها گفتم که خودم میخواهم. 00:09:13.379 --> 00:09:16.880 آنها آن را گفتند، ولی من هر روز صبح برای تمرین حاضر میشدم. NOTE Paragraph 00:09:16.904 --> 00:09:19.684 وقتی جمعه شد، من خواستار این شدم که تمرین میدانی انجام دهم. 00:09:19.708 --> 00:09:21.954 به من گفتند نه، فقط به کلاس بچسب. 00:09:21.978 --> 00:09:24.029 من اصرار کردم که میخواهم امتحان کنم. 00:09:24.053 --> 00:09:27.056 تقریباً بیمیل به من اجازه دادند در آزمایشگاه شرکت کنم 00:09:27.080 --> 00:09:28.467 ولی فقط به عنوان تماشاگر. 00:09:28.491 --> 00:09:32.090 من فقط اجازه داشتم که بشینم و تماشا کنم نه اینکه شرکت کنم. 00:09:32.578 --> 00:09:34.478 خب من جمعه آنجا حاضر شدم 00:09:34.502 --> 00:09:37.464 و افسرانی که در حال آموزش رژه بودند را تماشا کردم؛ 00:09:37.488 --> 00:09:40.144 مثلا اینکه چطوری خبردار بایستند، چگونه احترام بگذارند، 00:09:40.168 --> 00:09:41.329 و همه این اصولها. 00:09:41.353 --> 00:09:43.684 من باید دوباره جویای پذیرشم میشدم. 00:09:43.708 --> 00:09:45.044 سرانجام، با من موافقت کردند. 00:09:45.068 --> 00:09:46.812 من رفتم تا اطلاعات جمع کنم. 00:09:46.836 --> 00:09:48.919 فکر کردم در خط دوم بایستم بهتر باشد، 00:09:48.943 --> 00:09:52.222 تا اینکه ببینم بقیه افراد در خط جلو چه کار میکنند. 00:09:52.246 --> 00:09:56.076 اما افسری که در را برای من باز کرد تا به برنامه ROTC بپیوندم 00:09:56.100 --> 00:10:00.471 من را در عقب شناسایی کرد و گفت: «سلام. من تو را در خط مقدم میخواهم. 00:10:00.495 --> 00:10:01.722 میخواهی یک سرباز باشی؟ 00:10:01.746 --> 00:10:04.642 باید فرمانها را مثل بقیه یاد بگیری. 00:10:04.666 --> 00:10:07.515 قرار نیست از بقیه پیروی کنی. خودت یاد بگیر!» 00:10:07.539 --> 00:10:08.698 فکر کردم، « چه عالی. 00:10:08.722 --> 00:10:11.633 من را مثل بقیه افراد می بیند، به آنچه هستم احترام میگذارد.» 00:10:11.657 --> 00:10:13.354 شگفتزده شده بودم. NOTE Paragraph 00:10:13.378 --> 00:10:16.514 همینطور که هفتهها میگذشت، همچنان یونیفرم نداشتم. 00:10:16.538 --> 00:10:20.018 پرسیدم که آیا میشود یونیفرم بگیرم، اما جاب منفی شنیدم. 00:10:20.042 --> 00:10:21.598 بنابراین همانطوری ادامه دادم. 00:10:21.622 --> 00:10:25.853 تا اینکه یک روز، مطلع شدم که قرار است یونیفرم بگیرم. 00:10:26.385 --> 00:10:29.460 گفتم: «واقعا؟ چرا؟ چی عوض شد؟» 00:10:29.484 --> 00:10:33.466 گقتند: «انگیزهات را دیدیم، هر روز صبح حاضر میشوی، متعهد هستی، 00:10:33.490 --> 00:10:35.470 و همیشه ۱۱۰٪ تلاش کردی.» 00:10:35.494 --> 00:10:37.200 آنها میخواستند به من یونیفرم دهند. 00:10:37.224 --> 00:10:38.482 قابل تحسین بود. 00:10:38.879 --> 00:10:40.923 به انبار رفتیم تا یونیفرمم را بگیریم. 00:10:40.947 --> 00:10:44.126 فرض کردم که یک یونیفرم و یک جفت پوتین قرار است بگیرم و نه چیز دیگر. 00:10:44.150 --> 00:10:47.337 اما دو کیف بود پر از تجهیزاتی از قبیل: 00:10:47.361 --> 00:10:50.552 کلاه، جلیقه مهمات، بیلچه، کیسه خواب، همه چیز. 00:10:50.576 --> 00:10:51.925 حیرت زده شده بودم. 00:10:53.392 --> 00:10:54.758 و باید به شما بگویم 00:10:55.965 --> 00:10:59.183 هر روز صبح که بلند میشوم و یونیفرمم را میپوشم 00:10:59.207 --> 00:11:00.779 احساس افتخار میکنم. 00:11:01.786 --> 00:11:04.206 پوشیدن یونیفورم واقعاً افتخار است. NOTE Paragraph 00:11:05.809 --> 00:11:07.816 خوب همینطور ادامه پیدا کرد. 00:11:07.840 --> 00:11:10.139 تا زمانی که وقت تمرین در پادگان رسید. 00:11:10.163 --> 00:11:12.087 ابتدا به من گفتند که نمیتوانم بروم. 00:11:12.111 --> 00:11:14.230 نگرانی از طرف برنامه ROTC بود 00:11:14.254 --> 00:11:17.300 که اگر مترجم در طول تمرینات مجروح شود، 00:11:17.324 --> 00:11:18.755 مشکلآفرین خواهد بود. 00:11:18.779 --> 00:11:21.384 بنابراین مجبور بودیم مسائل و ابهامها را دریابیم، 00:11:21.408 --> 00:11:23.896 آنها را حل کردیم و نهایتا به من اجازه رفتن دادند. 00:11:23.920 --> 00:11:27.298 به این صورت اتفاقات رخ میداد و اجازه داشتم بیشتر و بیشتر انجام دهم. NOTE Paragraph 00:11:27.322 --> 00:11:30.861 یکی از روزهای تمرین در پادگان 00:11:30.885 --> 00:11:35.444 هلیکوپتر بزرگ چینوک با دو پروانه پشت سرهم بسته شده درست کنار ما فرود آمد 00:11:35.468 --> 00:11:37.637 و با قدرت هیجان را در هوا میچرخاند. 00:11:38.006 --> 00:11:40.563 همه ما افسران قرار بود سوار آن شویم. 00:11:40.587 --> 00:11:42.657 همه آماده بودند. 00:11:42.681 --> 00:11:44.421 هر چند سرگروه تصمیم گرفته بود 00:11:44.445 --> 00:11:47.108 که من نمیتوانم سوار هلیکوپتر شوم. 00:11:47.132 --> 00:11:49.514 نگران بودند اگر خلبان دستوری بدهد، 00:11:49.538 --> 00:11:51.770 چطور میتوانم از دستورات پیروی کنم؟ 00:11:51.794 --> 00:11:53.693 من به طور بالقوه باعث اختلال میشوم. 00:11:54.069 --> 00:11:55.711 بنابراین مجبور بودم کنار بایستم 00:11:55.735 --> 00:11:58.745 و بقیه سوار هلیکوپتر میشدند. 00:11:58.769 --> 00:12:01.724 سرگروه را میدیدم که در هم رفته بود به آن فکر میکرد. 00:12:01.748 --> 00:12:05.165 دقیقه آخر یکی از آنها گفت: «بیا! سوار شو!» 00:12:05.189 --> 00:12:07.632 من دویدم و سوار شدم. خیلی هیجان داشت. NOTE Paragraph 00:12:09.159 --> 00:12:12.613 واین روحیه دانستن در مورد هم و حمایت از یکدیگر بود 00:12:12.637 --> 00:12:13.788 که منتقل میشد. 00:12:13.812 --> 00:12:16.571 از آن پس، درهمه کارها بودهام 00:12:16.595 --> 00:12:17.818 بدون هیچ جدایی. 00:12:18.342 --> 00:12:20.510 همه شورو شوق من اینجاست. 00:12:20.534 --> 00:12:23.324 من آنها را دوست دارم. چندعکس نشان شما میدهم. NOTE Paragraph 00:12:24.569 --> 00:12:28.289 گردان بروین، گروهان براوو-- نام گروهی است که متعلق به آن هستم. 00:12:28.313 --> 00:12:32.779 اعضای کادر افسران و گروهبانانی هستند که بر برنامه ROTC نظارت میکنند. 00:12:33.277 --> 00:12:36.402 در ابتدا، میتوانید ببنید که تا حدودی مرحله ناخوشایندی بود. 00:12:36.426 --> 00:12:39.571 اما زمانی که بیشتر در مورد من و تواناییهای من فهمیدند، 00:12:39.595 --> 00:12:41.617 پشتیبانی و اتحاد بزرگی شکل گرفت. 00:12:41.641 --> 00:12:45.012 با دانشجویان دانشکده افسری، همتایانم-- وقتی باهم کرده و عرق بریزید 00:12:45.036 --> 00:12:47.211 فوری پیوند رفاقت را احساس میکنید. 00:12:47.235 --> 00:12:50.120 همبستگی برادرانه یا خواهرانه از آنها به خانوده میسازد. 00:12:50.585 --> 00:12:54.322 در تمرینات و کلاسهای علوم نظامی، تئوریهای جنگ را میآموزیم، 00:12:54.346 --> 00:12:57.471 چطور سربازان را هدایت کنیم، چطور شناسایی کنیم، 00:12:57.495 --> 00:12:59.565 استراتژیها، نحوه تخریب سنگر زیرزمینی، 00:12:59.589 --> 00:13:03.625 مسیریابی زمینی، وقتی در کوهستان مسیریابی میکنید. 00:13:05.466 --> 00:13:09.345 از طرف مرکز ملی ناشنوایان NCOD اینجا در CSUN 00:13:09.369 --> 00:13:13.318 به من مترجم دادند. 00:13:13.342 --> 00:13:14.890 و باید از آنها تشکر کنم، 00:13:14.914 --> 00:13:16.827 چون واقعاً سخت است مترجمی پیدا کنی که 00:13:16.851 --> 00:13:19.235 حاضر باشد ساعت ۴:۳۰ صبح بیدار شود 00:13:19.259 --> 00:13:21.144 و حتی گاهی ساعت ۳:۳۰ صبح. NOTE Paragraph 00:13:21.480 --> 00:13:23.624 این همان افسری هست که ایمیل من را جواب داد، 00:13:23.648 --> 00:13:26.161 و گفت: فکر کنم میتوانی چند کلاسی با ما برداری. 00:13:26.185 --> 00:13:27.944 ایشان ستوان مِندوزا هستند. 00:13:28.660 --> 00:13:31.200 این مترجم من هست، قبل از شروع کلاس. 00:13:31.524 --> 00:13:35.078 این عکس متعلق به پاییز پارسال هست، وقتی که تازه آموزش را شروع کردیم. NOTE Paragraph 00:13:35.985 --> 00:13:38.303 این سرهنگ دوم فِلپس است، 00:13:38.824 --> 00:13:40.586 این نشان اسم او است. 00:13:40.610 --> 00:13:43.824 او افسر فرمانده کل گردان بروین هست. 00:13:44.617 --> 00:13:48.446 هر موقع او را میبینم، من را تحت تاثیر قرار میدهد. 00:13:48.470 --> 00:13:53.974 منظورم نوع رفتار او است، مظهر یک سرباز است. 00:13:54.399 --> 00:13:56.569 به علاوه او من را یک انسان ناشنوا نمیبیند. 00:13:56.593 --> 00:13:59.242 در عوض استعدادها و قابلیتهای من را میبیند. 00:13:59.266 --> 00:14:02.452 او واقعاً برای من زحمت کشیده و من از این بابت به او احترام میگذارم. NOTE Paragraph 00:14:02.476 --> 00:14:04.332 این منم در حین انجام یکی از تمرینات. 00:14:04.356 --> 00:14:07.131 این همان هلیکوپتر چینوکی هست که نزدیک بود سوارش نشوم. 00:14:07.530 --> 00:14:09.669 برای هر دانشجوی دانشکده افسری یک پیشکسوت هست. 00:14:10.202 --> 00:14:12.868 پیشکسوت من سینتال هست. 00:14:13.359 --> 00:14:15.225 او سرباز واقعاً تیزبینی است. 00:14:15.249 --> 00:14:18.949 کل ظرافتکاریها و نحوه اجرای مطلوب آنها را به من آموزش میدهد. NOTE Paragraph 00:14:19.774 --> 00:14:23.429 این عکس بالا زمانی هست که گروهی از ما سربازها به لاس وگاس برای رقابت 00:14:23.453 --> 00:14:24.778 در آزمونی رفته بودیم، 00:14:24.802 --> 00:14:28.701 تا ببینیم که آیا با استانداردهای تمرینات فیزیکی نیروهای آلمانی همسان هستیم یا نه. 00:14:28.725 --> 00:14:32.700 آزمون شامل شنا، دو سرعت، تیراندازی و چندین فعالیت فیزیکی دیگر بود. 00:14:32.724 --> 00:14:34.860 من همه آزمونها را قبول شدم و تمام شرایط 00:14:34.884 --> 00:14:39.100 برای دریافت نشان طلایی نیروهای مسلح آلمان را در اینجا داشتم. 00:14:40.637 --> 00:14:43.444 این یکی از گروهبانها است، گروهبان ریچاردسون. 00:14:43.468 --> 00:14:47.156 من خیلی دوستش دارم. او از ما دانشجویان چیزهای مزخرفی درخواست نمیکند. NOTE Paragraph 00:14:49.505 --> 00:14:51.122 این من هستم، یک روز ص 00:14:51.146 --> 00:14:54.464 وقتی ۱۲ کیلومتر را با کوله پشتی ۱۸ کیلوگرمی در کمتر از 00:14:54.488 --> 00:14:56.027 ۲ ساعت به زحمت طی کردیم. 00:14:56.611 --> 00:14:58.783 اینها چند تن از دوستان دانشجوی من هستند. 00:15:00.021 --> 00:15:04.676 آنقدر با آنها وقت صرف کردم که برایشان اسم اشاره درست کردم. 00:15:05.246 --> 00:15:07.298 سمت راستی، ترینیداد هست. 00:15:07.322 --> 00:15:10.760 این اسم اشاره را به این دلیل به او دادم چون همیشه خیلی طعنه میزند. 00:15:10.784 --> 00:15:14.099 او سرباز باسابقهای است که در عراق و افغانستان خدمت کرده است. 00:15:14.123 --> 00:15:17.191 این خانم فریگو هست، اسم مستعار او "یخچال" است. 00:15:17.215 --> 00:15:18.436 این اسم اشاره او است. 00:15:18.460 --> 00:15:20.887 ما همیشه از لحاظ فکری در کلاس با هم رقابت داریم. 00:15:20.911 --> 00:15:25.031 دانشجوی افسری در عقب ژاروی هست. ورزشکاری عالی است. 00:15:25.055 --> 00:15:28.065 این اشاره را برای زخمی که در اینجا دارد به او دادم. NOTE Paragraph 00:15:28.588 --> 00:15:30.017 آیا میدانید این شخص کیست؟ 00:15:30.041 --> 00:15:33.435 این شخص رئیس ستاد مشترک ارتش است، 00:15:33.459 --> 00:15:35.655 او بلند رتبهترین افسر ارتش 00:15:35.679 --> 00:15:38.614 و مشاور نظامی رییس جمهور اوباما 00:15:38.638 --> 00:15:40.537 وهمچنین منشی وزارت دفاع است. 00:15:40.968 --> 00:15:43.572 در UCLA سخنرانی داشت. 00:15:43.596 --> 00:15:45.598 بعد از آن در صف ایستادم تا با او دست دهم. 00:15:45.622 --> 00:15:48.809 وقتی با او دست دادم سلام کردم و گفتم: از دیدن شما بسیار خوشحالم. 00:15:48.833 --> 00:15:50.879 با زبان اشاره میگفتم و مترجم ترجمه میکرد. 00:15:50.903 --> 00:15:54.456 دریاسالار مولن رو به مترجم کرد و گفت: من هم از دیدن شما خوشحالم. 00:15:54.480 --> 00:15:57.078 خطابش به مترجم بود که از توضیح موضوع خودداری کرده بود. 00:15:57.102 --> 00:15:59.597 کمی سردرگم به نظر میرسید و به سرعت به راهش ادامه داد 00:15:59.621 --> 00:16:01.731 تا با بقیه سربازان دست بدهد. 00:16:01.755 --> 00:16:04.626 از این رو واقعاٌ مطمئن نیستم که میدانست ناشنوا هستم یا خیر. NOTE Paragraph 00:16:04.650 --> 00:16:08.741 همه چیزبه سرعت در جریان بود. 00:16:08.765 --> 00:16:12.370 تا ۲ هفته قبل، 00:16:12.816 --> 00:16:14.251 که اتفاقی رخ داد. 00:16:15.149 --> 00:16:17.968 ROTC چهار مرحله دارد. 00:16:17.992 --> 00:16:22.476 در حال حاضر من ۲ مرحله اول را میگذرانم و در ماه مه تمام خواهد شد. 00:16:22.500 --> 00:16:24.401 مرحله سوم پاییز آغاز میشود. 00:16:24.425 --> 00:16:27.490 اما برای رفتن به مرحله بعد، شخص باید یک امتحان پزشکی را بگذراند. 00:16:28.139 --> 00:16:32.629 واضح است که من ناشنوا هستم، پس تست شنوایی را رد میشوم. 00:16:34.471 --> 00:16:36.510 بنابر این ما جلسه ای داشتیم 00:16:36.534 --> 00:16:40.647 و به من گفته شد اگر میخواهم به مرحله ۳ بروم، 00:16:40.671 --> 00:16:44.433 اجازه شرکت در تمرینات آموزش جسمانی صبح گاهی و همچنین 00:16:44.457 --> 00:16:49.471 آموزشهای میدان آزمایشی روزهای جمعه و تمرینات پایگاه ارتش را ندارم. 00:16:49.495 --> 00:16:51.887 لباس نظامی را هم باید پس بدهم. 00:16:52.800 --> 00:16:55.547 تنها میتوانم در کلاسها شرکت و آنها را بررسی کنم. 00:16:56.968 --> 00:16:59.872 این واقعاً به من آسیب زد، ضربه بزرگی بود. NOTE Paragraph 00:17:03.037 --> 00:17:06.213 خیلی از افسران و دانشجویان با من در مورد 00:17:06.237 --> 00:17:08.566 این شوک ناگهانی و ناامیدی همدلی کردهاند، 00:17:08.590 --> 00:17:11.103 و متعجب هستند که چرا باید چنین شود. 00:17:11.587 --> 00:17:14.579 سرهنگ فِلپس قطعاً تلاش کرده است تا با مقامات بالا در زنجیره 00:17:14.603 --> 00:17:15.928 فرماندهی صحبت کند 00:17:15.952 --> 00:17:18.544 و توضیح دهد که من جز دانشجویان برتر دانشکده افسری هستم 00:17:18.568 --> 00:17:21.928 تمام چالشها را گذرانده و در امتحانات نمرات بالایی به دست آوردهام 00:17:21.952 --> 00:17:23.587 اما پاسخ آنها واقعاً عالی است: 00:17:23.611 --> 00:17:26.577 قانون قانون است، اگه ناشنوا باشی یعنی واجد شرایط نیستی. 00:17:27.717 --> 00:17:31.937 من میدانم که کادر تلاش کرده تا راههای مختلفی پیدا کند. 00:17:31.961 --> 00:17:35.560 آنها با خبر شدند که در سیتادل 00:17:36.555 --> 00:17:38.785 در یک دانشگاه نظامی در جنوب کارولینا، 00:17:39.770 --> 00:17:42.996 دانشجوی ناشنوایی است که به زودی سال چهارم را تمام میکند و در مه 00:17:43.020 --> 00:17:44.187 فارغ التحصیل میشود. 00:17:44.211 --> 00:17:46.481 اما او هم در همان وضعیت من قرار دارد-- 00:17:46.505 --> 00:17:48.718 قادر به پیوستن به ارتش نیست چون ناشنوا است. NOTE Paragraph 00:17:50.505 --> 00:17:53.258 با این حال همه دوستان دانشجو و افسران به 00:17:53.282 --> 00:17:55.422 من گفتهاند تسلیم نشوم؛ ق انون باید تغییر کند. 00:17:56.040 --> 00:17:58.090 به من پیشنهاد شد با نماینده کنگره صحبت کنم. 00:17:58.114 --> 00:18:01.347 و من مشکل را با هنری وکسمن مطرح کردم، 00:18:01.371 --> 00:18:03.422 نمایند کنگره منطقه دراینجا در لوس انجلس، 00:18:03.446 --> 00:18:06.090 تا با وکالتش کار را برای پیشبرد هدفم شروع کند. 00:18:06.114 --> 00:18:08.494 به کمک و حمایت شما احتیاج دارم تا بتوانم لابی کنم. 00:18:08.518 --> 00:18:09.731 همه ما، میدانید؟ NOTE Paragraph 00:18:10.302 --> 00:18:13.449 اگر تاریخ آمریکا را به یاد بیاورید به آفریقایی آمریکاییها گفتند 00:18:13.473 --> 00:18:15.017 که نمیتوانند به ارتش ملحق شوند، 00:18:15.041 --> 00:18:16.192 اما الان خدمت می کنند. 00:18:16.216 --> 00:18:18.839 حضور زنان نیز ممنوع بود، اما حالا اجازه دارند. 00:18:18.863 --> 00:18:20.504 ارتش تغییر کرده و میکند. 00:18:20.528 --> 00:18:22.903 امروز زمان ما است، اکنون نوبت ما شده. NOTE Paragraph 00:18:22.927 --> 00:18:24.088 هر چیزی غیر از جواب نه! NOTE Paragraph 00:18:24.112 --> 00:18:25.262 (تشویق)