WEBVTT 00:00:03.805 --> 00:00:05.134 مردم از من نفرت دارند. 00:00:05.924 --> 00:00:07.164 مردم از من می‌ترسند. 00:00:08.414 --> 00:00:11.634 می‌دانید، من پرفسور ارتباطات هستم. 00:00:12.194 --> 00:00:15.086 این مردمی که از من نفرت دارند و از من می‌ترسند برخی از 00:00:15.176 --> 00:00:21.096 زرنگ‌ترین، خلاق‌ترین و کارآفرین‌ترین اشخاصی هستند که می‌شناسم. 00:00:22.346 --> 00:00:23.687 من ابزار خودم را دارم. 00:00:24.347 --> 00:00:29.615 و ابزاری که به‌ کار می‌برم باعث می‌شود ‌آن‌ها از من بترسند و بیزار باشند. 00:00:30.565 --> 00:00:35.076 به عنوان پرفسور، من کاری را می‌کنم که «تماس سرد» نام دارد. 00:00:35.116 --> 00:00:38.386 آنجا که به سوی دانشجویی نگاه می‌کنم و می‌گویم: «چه فکر می‌کنی؟ 00:00:38.706 --> 00:00:41.076 در مورد چیزی که هم اینک بحث شد، چه احساسی داری؟ 00:00:41.606 --> 00:00:43.517 چگونه تو را متاثر می‌سازد؟ 00:00:44.167 --> 00:00:46.855 و این هراس می‌آفریند، 00:00:48.075 --> 00:00:51.626 نه تنها برای دانشجویانم بلکه برای همه: 00:00:52.166 --> 00:00:56.076 همان لحظه‌ که از ما خواسته می‌شود مفصل صحبت کنیم. 00:00:57.006 --> 00:00:58.248 آیا می‌توانیم؟ 00:00:59.148 --> 00:01:02.887 حال مطمئن باشید، من هرگز با دانشجویانم تماس سرد نداشته‌ام. 00:01:03.087 --> 00:01:05.847 فکر می‌کنم این کار گستاخی‌ است و می‌دانم که دشوار است. 00:01:06.897 --> 00:01:08.311 اما مردم از آن می‌ترسند. 00:01:09.211 --> 00:01:14.898 ۸۵ درصد مردم می‌گویند که از سخن‌رانی عمومی هراس دارند. 00:01:14.948 --> 00:01:17.947 و صراحتاَ فکر می‌کنم که ۱۵٪ باقی‌مانده دروغ می‌گویند. 00:01:18.207 --> 00:01:22.238 فکر کنم که می‌توانیم وضعیتی را دریابیم که آن‌ها را عصبی هم می‌سازد. 00:01:22.928 --> 00:01:28.448 امروز، هدفم این است که با شما چند ترفند و فنی را به اشتراک بگذارم که به 00:01:28.688 --> 00:01:32.538 شما هنگام صحبت کردن کمک می‌نماید تا با اعتماد به نفس و راحت باشید، 00:01:32.727 --> 00:01:37.107 به عبارت دیگر، بتوانید سریع فکر کنید و هوشمند صحبت نمایید. 00:01:38.047 --> 00:01:41.288 برای انجام آن، قرار است به چهار مرحله‌ی متفاوت نظر بیندازیم. 00:01:41.458 --> 00:01:44.079 نخست، قصد داریم در مورد رویکرد کاربردی خود حرف بزنیم. 00:01:44.669 --> 00:01:47.329 سپس، در مورد شنوندگان خود گپ می‌زنیم، 00:01:47.679 --> 00:01:50.029 زمینه‌ی که ما خود را در آن در می‌یابیم 00:01:50.049 --> 00:01:55.758 و سرانجام، ساختارهایی که برای رسانیدن پیام‌ها کار می‌گیریم. 00:01:56.948 --> 00:01:59.319 خُب، بیایید از صحبت رویکرد آغاز کنیم. 00:02:00.569 --> 00:02:03.750 من سالهای سال قبل، متوجه اهمیت رویکرد شدم 00:02:04.100 --> 00:02:08.047 زمانی‌که من و زنم سفر زندگی را شروع کردیم. 00:02:08.077 --> 00:02:11.869 ما سر موارد بسیار کوچک جدل می‌کردیم. 00:02:13.009 --> 00:02:15.699 مسایلی که بیش‌تر در حمام رخ می‌دادند. 00:02:15.729 --> 00:02:17.450 ما به آن دعواهای حمامی می‌گفتیم: 00:02:17.450 --> 00:02:18.609 «صندلی توالت بالاست؟» 00:02:18.649 --> 00:02:20.270 «آیا صندلی توالت پایین است؟» 00:02:20.290 --> 00:02:23.124 تا کنون، بزرگ‌ترین منازعه‌‌ای که من و همسرم داشتیم 00:02:23.964 --> 00:02:25.364 سر خمیردندان بود. 00:02:25.394 --> 00:02:26.934 (خنده) 00:02:27.204 --> 00:02:30.678 می‌بینید، همسرم غلتنده و من فشاردهنده‌ام. 00:02:31.648 --> 00:02:33.600 و تمامی کسانی که غلتنده‌اید، 00:02:33.600 --> 00:02:37.360 من اثر هنری‌ ساخته‌دستتان با خمیردندان را ستایش می‌کنم. 00:02:37.390 --> 00:02:42.121 اما می‌دانید که بدتری چیزی که برای شما رخ خواهد داد 00:02:42.151 --> 00:02:46.408 این است که فشاردهنده می‌آید و همه‌ی تلاش‌هاش شما را بر باد می‌دهد. 00:02:46.408 --> 00:02:49.698 برای من اما، کشیدن خمیردندان از لوله عمل چرخاشگرانه است. 00:02:49.711 --> 00:02:52.081 من در بامداد و شب احساس قدرتمندی می‌کنم. 00:02:52.091 --> 00:02:53.110 (خنده) 00:02:53.360 --> 00:02:56.191 و ما همواره همین‌گونه بالای موارد کوچک می‌جنگیم. 00:02:56.191 --> 00:02:59.122 و سرانجام، همسرم که باهوش‌تر از من است، 00:02:59.482 --> 00:03:02.903 گفت: « آتش بس. این چه‌کاری است می‌کنیم؟ ما تازه ازدواج کردیم. 00:03:02.903 --> 00:03:05.340 یکدیگر را دوست داریم، هنوز هم با هم می‌جنگیم. 00:03:05.340 --> 00:03:07.360 باید به این متفاوت بنگریم.» 00:03:07.480 --> 00:03:12.020 و همین‌ که به دعواهای حمامی خود به عنوان 00:03:12.660 --> 00:03:14.850 فرصت نگاه کردیم- 00:03:14.980 --> 00:03:20.243 فرصت‌هایی برای آموزش از یکدیگر، برای ساختن امتیازها، برای همکاری - 00:03:20.282 --> 00:03:21.591 اوضاع عوض شد. 00:03:21.951 --> 00:03:24.702 و من خرسندم که بگویم، بعد ار ۱۵ سال ازدواج، 00:03:24.812 --> 00:03:27.120 ما دیگر بالای خمیردندان نمی‌جنگیم. 00:03:27.160 --> 00:03:28.300 (خنده) 00:03:28.720 --> 00:03:32.020 همین رویکر مصداق در ارتباط دارد. 00:03:32.050 --> 00:03:35.951 بسیاری از ما، زمانی‌ که در وضعیت‌های هستیم و نیاز به ارتباط داریم 00:03:37.101 --> 00:03:39.002 به آن تهدیدآمیز می‌نگریم. 00:03:39.392 --> 00:03:42.283 به آن‌ همانند فرصت‌های برای شکست می‌بینیم. 00:03:42.743 --> 00:03:45.302 و می‌خواهم پیشنهاد نمایم که باید تغییرش بدهیم. 00:03:45.602 --> 00:03:48.682 ما باید به ارتباطات رویکرد باز داشته باشیم، 00:03:48.732 --> 00:03:53.213 به آن همچون فرصت به‌اشتراک‌گذاری ایده‌ها، باورها و نوآوری‌های خود ببینیم. 00:03:53.503 --> 00:03:56.473 و زمانی‌ که دیدگاه باز را می‌گیریم، 00:03:56.863 --> 00:03:59.342 ناگهان، چیزی که از آن می‌هراسیم 00:03:59.732 --> 00:04:02.092 مبدل به چیزی می‌شود که در آغوش می‌گیریم. 00:04:02.112 --> 00:04:04.613 خب، نخستین گام برای ارتباط موثر 00:04:04.643 --> 00:04:07.363 رویکرد باز می‌باشد. 00:04:08.983 --> 00:04:10.283 اما کافی نیست. 00:04:10.833 --> 00:04:14.512 ما باید در مورد شنوندگان خود نیز بیندیشیم. 00:04:16.012 --> 00:04:20.961 و برای من، رویکرد با آن متضاد به روشی است که بیش‌تر مردم انجام می‌دهند. 00:04:20.981 --> 00:04:24.110 بسیاری از ما فکر می‌کنیم: «این چیزی است که می‌خواهم بگویم» 00:04:24.110 --> 00:04:26.343 یا «این چیزی است که باید بگویم.» 00:04:26.633 --> 00:04:29.073 من می‌گویم که این کاملاَ اشتباه است. 00:04:29.103 --> 00:04:32.933 باید در این مورد بیندیشید: «شنوندگان‌ام چه را می‌خواهند بشنوند؟» 00:04:34.863 --> 00:04:38.243 و این به جودوی لفظی می‌ماند که من کلمات را به اظراف حرکت می‌دهم، 00:04:38.243 --> 00:04:40.654 اما در حقیقت، این تفاوت بنیادی است. 00:04:40.674 --> 00:04:43.255 اگر از خود بپرسم: «مخاطبانم چه را نیاز دارند؟» 00:04:43.255 --> 00:04:46.165 من را در خدمت شنوندگان قرار می‌دهد. 00:04:46.185 --> 00:04:48.014 در مورد نیازهای آن‌ها است. 00:04:48.304 --> 00:04:52.153 و برای دانستن این نیازها، باید شناسایی انجام بدهم. 00:04:52.173 --> 00:04:54.653 باید از خود بپرسم که چه کسانی‌ هستند. 00:04:56.023 --> 00:05:00.194 سه چیزی که فکر کنم نیاز داریم از خود در مورد مخاطبان‌مان بپرسیم این است: 00:05:00.204 --> 00:05:01.934 «دانش‌شان چیست؟» 00:05:01.994 --> 00:05:03.863 «چه را می‌دانند؟» 00:05:04.483 --> 00:05:06.073 و اگر به حد کافی نمی‌دانند: 00:05:06.073 --> 00:05:08.894 «چه کار می‌توانیم انحام دهیم که معلومات را بسته‌بندی نماییم 00:05:08.924 --> 00:05:11.235 تا آن‌ها لوازم مورد نیاز را داشته باشند؟» 00:05:11.515 --> 00:05:12.835 افزون بر دانش، 00:05:12.835 --> 00:05:15.774 باید در مورد توقعات‌‌شان بیندیشیم. 00:05:16.454 --> 00:05:21.633 و با توقعات، منظورم این است: آن‌ها از من چه توقعی دارند؟ 00:05:22.463 --> 00:05:26.595 بسیاری از مخاطبان از نوع ارائه شما قبلاَ شنیده‌اند: 00:05:26.625 --> 00:05:28.186 شاید عبارتی متقاعدکننده است، 00:05:28.536 --> 00:05:31.656 احتمالاَ نوعی از تبلیغات و بازاریابی است، 00:05:31.696 --> 00:05:33.464 شاید هم سخنرانی TED باشد. 00:05:33.754 --> 00:05:37.085 مخاطبان شما نوع ارائه شما را قبلاَ شنیده‌اند، 00:05:37.085 --> 00:05:39.075 پس از شما چه توقعی دارند؟ 00:05:39.475 --> 00:05:42.795 و بعداَ شما تصمیم می‌گیرید که با آن توقعات موافقت می‌کنید یا نه. 00:05:43.435 --> 00:05:45.556 من دو طفل کوچک دارم، 00:05:45.556 --> 00:05:48.506 و یاد گرفته‌ام که رسیدگی نکردن به توقعات آن‌ها 00:05:48.546 --> 00:05:52.845 در واقع موثرترین چیزی است که برای ارتباط مورد نیاز می‌توانم انجام بدهم. 00:05:53.875 --> 00:05:56.217 بچه‌هایم برخی اوقات من را ناراحت می‌سازند. 00:05:56.547 --> 00:06:01.065 و زمانی که ناراحتم می‌سازند، عادت داشتم بی‌فایده صدای خود را بلند کنم. 00:06:01.105 --> 00:06:02.185 چیزی رخ نداد. 00:06:02.215 --> 00:06:03.677 نادیده گرفته می‌شدم. 00:06:03.707 --> 00:06:05.936 و این برای شخص ارتباطی سخت است. 00:06:05.936 --> 00:06:07.587 خب، چه کاری انجام دادم - 00:06:07.607 --> 00:06:09.896 زمانی که از بچه‌های خود بسیار ناراحتم، 00:06:09.906 --> 00:06:12.116 صدایم را پایین می‌آورم. 00:06:12.886 --> 00:06:15.446 و آن‌ها از مسیر کار خود پس می‌مانند. 00:06:16.106 --> 00:06:20.255 نقض کردن توقعات، برخی اوقات می‌تواند ما را در ارتباط کمک کند. 00:06:20.845 --> 00:06:25.287 آخرین موردی را که باید به ن فکر کرد: «برخورد آن‌ها چگونه خواهد بود؟» 00:06:25.467 --> 00:06:27.446 رویکرد شما در ارتباطات 00:06:27.446 --> 00:06:31.626 از این‌که شنوندگان در مورد صحبت شما چه فکر می‌کنند، متاثر می‌شود: 00:06:31.657 --> 00:06:33.907 آیا با آن موافق‌اند؟ آیا مخالف‌اند؟ 00:06:33.917 --> 00:06:35.647 یا مردد هستند؟ ندانم‌گرا؟ 00:06:35.667 --> 00:06:40.048 این‌ها مواردی هستند که باید از خود در هنگام ارتباطات بپرسید. 00:06:40.308 --> 00:06:43.617 خب، ما باید مخاطبان‌مان را تحسین نماییم. 00:06:44.617 --> 00:06:48.837 زمانی‌که کودک کوچکم در کودکستان بود، من داوطلب شدم. 00:06:48.857 --> 00:06:50.737 به کلاسش آمدم، 00:06:50.767 --> 00:06:53.296 آموزگار رفت بیرون تا چیزی یا تماسی را پاسخ بدهد، 00:06:53.296 --> 00:06:55.957 و من مسوول پروژه‌ي هنری بودم. 00:06:56.557 --> 00:06:58.648 اوه، این یک اشتباه بود. 00:06:59.128 --> 00:07:00.514 کودکان در اطراف می‌دویدند. 00:07:00.514 --> 00:07:03.340 داشتم می‌گفتم: «بس کن، جانی.» «سلی، این کار را نکن.» 00:07:03.340 --> 00:07:04.380 کسی نمی‌شنید. 00:07:05.457 --> 00:07:07.787 معلم شبیه یودا بازگشت، 00:07:07.817 --> 00:07:11.428 به فاجعه‌ای که پس از نبود کوتاهش رخ داده بود، نگاه کرد 00:07:11.688 --> 00:07:13.303 و به اطفال نگاه کرد 00:07:13.303 --> 00:07:16.253 و روع به دادن جایزه بابت رفتار مثبت کرد. 00:07:17.208 --> 00:07:21.839 گفت: «ژانِت، چقدر خوب قلم‌دانی خود را پاک کردی.» 00:07:22.699 --> 00:07:27.328 «ساموئل، تشکر از این‌که با قیچی‌ قدم زدی» 00:07:27.478 --> 00:07:28.638 (خنده) 00:07:29.108 --> 00:07:33.048 دانش‌آموزان به جای خود ماندند، رفتار خود را تغییر دادند. 00:07:33.078 --> 00:07:37.699 آموختم که باید دانست مخاطبان به چه نیاز دارند. 00:07:37.719 --> 00:07:41.059 و تا امروز، کوشش می‌کنم که این قواعد را عملی کنم. 00:07:41.639 --> 00:07:44.860 من همچنین آموختم که هرگز نمی‌توانم دوره ابتدایی را تدریس کنم. 00:07:44.870 --> 00:07:47.807 اگر گناه و شرم کار نمی‌کنند، نمی‌توانم آن‌ها را تدریس کنم. 00:07:47.817 --> 00:07:48.927 (خنده) 00:07:49.037 --> 00:07:52.218 خب، شناختن مخاطبان خیلی مهم است. 00:07:52.448 --> 00:07:54.049 اما فراتر از شناسایی مخاطبان، 00:07:54.049 --> 00:07:57.590 شما باید زمینه‌ی که در آن صحبت می‌کنید را تحسین نمایید. 00:07:57.900 --> 00:08:01.324 هرگاهی که حرف می‌زنید، شما در زمینه‌ی خاصی هستید. 00:08:01.354 --> 00:08:04.370 و برای من، زمینه همراه به دسته‌ای از متغیرهای گوناگون می‌آید. 00:08:04.390 --> 00:08:07.959 نخستین چیز در مورد زمینه که باید به آن فکر کرد، زمان است. 00:08:07.979 --> 00:08:10.730 کدام ساعت روز شما ارتباط برقرار می‌کنید؟ 00:08:11.350 --> 00:08:13.727 اگر در صبح زود صحبت می‌کنید، 00:08:13.737 --> 00:08:15.741 باید اندکی بیش‌تر انرژی داشته باشید تا 00:08:15.741 --> 00:08:16.811 مردم را سرگرم بسازید. 00:08:16.811 --> 00:08:20.891 همچنان پس از ناهار، مردم کومای غذایی را تجربه می‌کنند. 00:08:22.060 --> 00:08:24.449 من دبیرستان را سالیان پیش تدریس می‌کردم. 00:08:24.459 --> 00:08:27.270 و فکر کنم مدیرم زیاد دوستم نداشت 00:08:27.300 --> 00:08:32.432 چون به من قبل و بعد از ناهار با سال اولیها کلاس داد بود. 00:08:32.461 --> 00:08:35.791 و اگر چیزی در مورد بچه‌های ۱۴ و ۱۵ ساله می‌دانید، 00:08:35.811 --> 00:08:39.331 آن‌ها به غذا و تجربیات اجتماعی زیادی نیاز دارند. 00:08:39.391 --> 00:08:44.391 خب، برای نخستین‌بار که دانش‌آموزان سال‌اول پس از ۴ ساعت کلاس نزدم آمدند، 00:08:44.411 --> 00:08:46.161 به شکل مرگ‌آوری خسته بودند. 00:08:46.191 --> 00:08:48.539 به سختی می‌توانستند حرکت کنند چه رسد به فکر کردن. 00:08:49.219 --> 00:08:51.911 بعد از ناهار، زمانی‌که دومین دسته به من ملحق شد، 00:08:51.931 --> 00:08:56.202 آن‌ها از غذا، کافئین و دوستان خود تقویت یافته بودند. 00:08:56.232 --> 00:08:58.421 کلاس پرشوری بود. 00:08:58.441 --> 00:09:00.981 و باید درس یکسانی را به آن‌ها می‌آموختم. 00:09:01.871 --> 00:09:03.221 چگونه انجامش دادم؟ 00:09:03.221 --> 00:09:06.441 طرز برخوردم هنگام رفتن به کلاس تغییر دادم. 00:09:07.321 --> 00:09:09.560 کلاس پیش از ناهار خیلی هم‌کارانه بود، 00:09:09.560 --> 00:09:11.701 افراد هرسو می‌رفتند، فعالیت‌های زیاد؛ 00:09:11.701 --> 00:09:13.913 پس از ناهار، اندکی دل‌پذیرتر. 00:09:13.913 --> 00:09:19.381 شما باید متن را طراحی نمایید و زمان تا پیام‌تان موثر باشد. 00:09:21.231 --> 00:09:23.882 زمینه (متن) شامل عاطفه هم است. 00:09:24.122 --> 00:09:27.862 خیلی‌ها، زمانی که ارتباط برقرار می‌کنیم، به معلومات می‌اندیشیم: 00:09:27.902 --> 00:09:31.252 در سرم چیست، از قلبم می‌خواهم با شما ارتباط داشته باشم؟ 00:09:31.292 --> 00:09:33.753 اما ما احساسات را نیز ردوبدل می‌کنیم. 00:09:33.883 --> 00:09:36.993 شاید می‌خواهیم که مردم را هیجانی و انگیزه بدهیم. 00:09:37.303 --> 00:09:38.883 شاید می‌کوشیم که بترسانیم، 00:09:38.883 --> 00:09:42.802 فضای را ایجاد کنیم که آن‌ها را وادار به تغییر کند. 00:09:42.802 --> 00:09:45.193 بعضاَ فقط می‌خواهیم که القای اعتماد‌به‌نفس کنیم: 00:09:45.193 --> 00:09:47.032 شما باید به چیزی که می‌گویم باور کنید. 00:09:47.032 --> 00:09:51.604 اما باید در مورد عاطفه و هم معلومات فکر کنیم. 00:09:53.374 --> 00:09:58.312 آخرین جز متن شما باید به این‌که کجا جسماَ صحبت می‌کنید، باشد. 00:09:59.122 --> 00:10:00.883 موقعیت مهم است. 00:10:02.003 --> 00:10:04.534 همین روز پیش، در روزنامه‌ خواندم 00:10:04.534 --> 00:10:07.973 که دختر پیش‌آهنگ در ایالت کالیفرنیا امسال 00:10:07.983 --> 00:10:12.793 کسی که در جریان سالگرد کلچه دختر سرآهنگ بیش‌ترین کلکچه را فروخت 00:10:13.113 --> 00:10:17.324 مغازه‌ی مقابل آن از ماری‌جوانای طبی قانونی ترتیب داد. 00:10:18.624 --> 00:10:21.654 وی بیش‌تر از هرکسی دیگر، کلوچه فروخت. 00:10:21.674 --> 00:10:23.824 موقعیت اهمیت دارد. 00:10:23.854 --> 00:10:25.714 فکر کنید که چگونه اتاق را سروسامان داد. 00:10:25.744 --> 00:10:28.744 فکر محیط را کنید: آیا زنده‌است؟ آیا مجازی‌ است؟ 00:10:28.754 --> 00:10:31.845 این‌ها نحوه‌ی ارتباط شما را تغییر می‌دهند. 00:10:31.865 --> 00:10:34.785 ما باید در مورد موقعیت فکر کنیم. 00:10:36.225 --> 00:10:38.394 خب، رویکردمان مهم است. 00:10:38.474 --> 00:10:40.264 مخاطبین مهم اند. 00:10:40.554 --> 00:10:44.162 زمینه‌ی که ما خود را در آن درمی‌یابیم 00:10:44.902 --> 00:10:47.854 و شکلی که پیام‌های خود را ساختار می‌بندیم، مهم می‌باشند. 00:10:50.444 --> 00:10:55.814 این ساده‌تر خواهد بود اگر معلومات ساختاربندی شوند. 00:10:56.214 --> 00:11:00.974 در واقع، ما معلومات را ۴۰٪ بهتر حفظ می‌کنیم، اگر ساختاربندی شده باشند. 00:11:01.444 --> 00:11:03.184 منظورم از آن چیست؟ 00:11:03.204 --> 00:11:06.285 برخی از شما بسیار جوانید تا موارد را یاد کنید، 00:11:06.315 --> 00:11:08.125 اما اشخاص هم‌سن من، 00:11:08.125 --> 00:11:10.545 زمانی‌که می‌خواهند به کسی از تلیفون تماس بگیرند، 00:11:10.935 --> 00:11:13.406 ما مجبور بودیم تا شماره‌ی تماس را حفظ کنیم. 00:11:13.726 --> 00:11:16.205 امروزه اطفالم، فقط به تصویر نگاه و دکمه فشار می‌دهند، 00:11:16.205 --> 00:11:18.505 و کسی دیگر در تلفن شروع به صحبت می‌کند. 00:11:18.505 --> 00:11:20.575 از ما خیلی دشواتر بود. 00:11:20.635 --> 00:11:22.075 مجبور بودیم ۱۰رقم یاد را کنیم. 00:11:22.075 --> 00:11:24.796 حفظ ۱۰ رقم کار سختی‌است، پس ما چه می‌کردیم؟ 00:11:24.796 --> 00:11:28.005 ما آن را ساختاربندی می‌کردیم: سه-سه و چهار. 00:11:28.995 --> 00:11:30.445 این‌گونه یادش می‌کردیم. 00:11:30.445 --> 00:11:32.107 منظورم از ساختار هم همین‌ است. 00:11:32.107 --> 00:11:35.156 معلومات قسمی گذاشته می‌شوند که آسان‌تر‌ شوند 00:11:35.156 --> 00:11:38.956 نه تنها برای شما که سخنران‌اید بلکه برای مخاطبان تا به یادش داشته باشند. 00:11:40.526 --> 00:11:44.195 اکنون، ساختارهای دلخواه زیادی دارم. 00:11:44.195 --> 00:11:46.545 شما به ساختارهای پیش از من خوب می‌بینید. 00:11:46.545 --> 00:11:51.656 نخستین ساختار، ساختار مسلسل است: گذشته-حال-آینده. 00:11:51.686 --> 00:11:53.077 موارد قبلاَ اینگونه بودند. 00:11:53.077 --> 00:11:54.316 امروزه این شکلی اند. 00:11:54.316 --> 00:11:56.417 این شکل در آینده خواهند بود. 00:11:56.437 --> 00:11:59.496 ساختار مسلسلی واقعاَ شما را کمک می‌کند 00:11:59.496 --> 00:12:03.366 تا شنوندگان خود را از یک‌جا به دیگر هدایت نمایید. 00:12:03.576 --> 00:12:06.677 خیلی به صراحت، ساختارها توقعات را معین می‌کنند. 00:12:06.997 --> 00:12:10.877 گم نخواهید شد اگر نقشه داشته باشید. 00:12:10.897 --> 00:12:12.647 ساختار شما نقشه‌ای ارایه می‌کند، 00:12:12.667 --> 00:12:16.097 و ساختار مسلسلی خیلی مفید واقع خواهد شد. 00:12:17.247 --> 00:12:22.486 ساختار بعدی، ساختار چالش-راه‌حل-فایده است. 00:12:22.486 --> 00:12:25.767 این یکی از قناعت‌بخش‌ترین ساختارهاست. 00:12:25.777 --> 00:12:27.978 شما با شرح پرسمان شروع به شرح می‌کنید، 00:12:27.998 --> 00:12:31.548 در مورد راه‌حل آن صحبت می‌نمایید و بعداَ فوایدش را به مردم می‌گویید. 00:12:33.337 --> 00:12:38.018 سرانجام، ساختار دلخواه من که زیاد کارش می‌گیرم - 00:12:38.028 --> 00:12:40.930 به آن «مک‌گیورِ ساختارها» می‌گویم؛ 00:12:41.250 --> 00:12:43.827 می‌تواند شما را از هر وضعیتی برون بکشد - 00:12:44.217 --> 00:12:47.859 این ساختار چه. خۤب-‌چه، حالا-‌چه است. 00:12:48.129 --> 00:12:50.759 با گقتن این که موضوع چه است، آغاز می‌کنید. 00:12:50.799 --> 00:12:53.827 در مرحله‌ی خب-چه، می‌گویید که چرا مهم است. 00:12:53.847 --> 00:12:56.418 و می‌گویید که مورد بعدی چیست، چه می‌آید. 00:12:56.468 --> 00:12:57.928 مثل چاقوی سوئیس است. 00:12:57.958 --> 00:13:00.505 می‌توانید در وضعیت‌های استفاده کنید اگر تدریس می‌کنید. 00:13:00.525 --> 00:13:03.728 می‌توانید ازش استفاده کنید اگر می‌خواهید مردم را انگیزه بدهید. 00:13:04.078 --> 00:13:07.039 و حتی می‌توانید در معرفی کردن کسی از آن کار بگیرید. 00:13:07.079 --> 00:13:10.779 «چه» را به «کی» تغییر بدهید، و ساده معرفی می‌کنید. 00:13:13.229 --> 00:13:17.249 ساختار مخاطبان شما را دورهم و در جریان می‌گذارد. 00:13:17.719 --> 00:13:20.910 زمانی‌که دانشجو بودم، رهنمایی سفر می‌کردم. 00:13:20.940 --> 00:13:23.079 بالاترین مزد را در محوطه دانشگاه داشت. 00:13:23.079 --> 00:13:24.910 و پسر، پول نیاز داشتم. 00:13:24.950 --> 00:13:28.479 ۱۲ هفته تمرین دیدم تا راهنمای سفر شدم. 00:13:28.799 --> 00:13:33.860 خیلی از حقایق جالب -بعضی می‌گویند بیهوده- در مورد دانشگاه آموختم، 00:13:34.380 --> 00:13:37.489 موارد در ذهنم گور می‌شدند همراه به چگونه به عقب را گشتن 00:13:37.489 --> 00:13:40.040 که تا حال، می‌توانم در خط مستقیم انجامش بدهم. 00:13:40.230 --> 00:13:42.510 مهم‌ترین چیزی که به ما آموزش دادند - 00:13:42.510 --> 00:13:44.009 گفتند: «گذشته از همه چیز، 00:13:44.009 --> 00:13:47.000 برای این‌که رهنمای سفر عالی در این نهاد باشید 00:13:47.060 --> 00:13:50.720 هرگز نباید مخاطبین خود را از دست بدهید. 00:13:50.750 --> 00:13:54.601 راهنمای سفر خوبی نیستید، اگر گروه مسافر راه را گم می‌کنند.» 00:13:55.031 --> 00:13:57.861 چیزی یکسانی در صحبت کردن مصداق دارد. 00:13:57.891 --> 00:14:00.591 ساختار مردم را یکجای نگه می‌دارد. 00:14:00.891 --> 00:14:02.220 به ساختار نیاز داریم. 00:14:04.850 --> 00:14:08.770 خب، می‌بینیم که این لوازم، 00:14:09.360 --> 00:14:13.810 لوازمی که ما را کمک می‌نماید مخاطبین را سرگرم و دور هم نگهداریم 00:14:13.850 --> 00:14:15.711 و پیام خود را برسانیم 00:14:16.221 --> 00:14:22.440 لوزمی‌ هستند که کمک کرد به دانش‌آموزانم تا سخنرانی را دوست بدارند 00:14:22.450 --> 00:14:24.161 و بیاموزند تا درست انجام شود. 00:14:24.991 --> 00:14:26.951 ربط دارد به این‌که چه رویکرد را می‌گیرید، 00:14:27.191 --> 00:14:28.469 مخاطبین، 00:14:28.899 --> 00:14:30.139 زمینه 00:14:30.289 --> 00:14:31.682 و ساختار. 00:14:32.162 --> 00:14:35.903 اکنون من همیشه در جستجوی مثال‌های هستم تا مردم را کمک کنم بفهمند. 00:14:35.913 --> 00:14:38.331 روز قبل، صبحانه می‌خوردم و 00:14:38.331 --> 00:14:41.131 دور میز به شیر سویای خود دیدم، 00:14:41.151 --> 00:14:44.772 و گقتم: «می‌دانید چه؟ این مثال عالی است.» 00:14:45.482 --> 00:14:48.511 فکرش را بکنید: شیر سویای ابریشم. 00:14:50.631 --> 00:14:55.442 شیر سویای ابریشم برای مخاطبین خاصی هدف‌گذاری شده‌است: 00:14:56.032 --> 00:14:58.335 مردمی که مشتاق خوردن غذای صحی‌اند 00:14:59.315 --> 00:15:01.915 یا کسانی که با لاکتوز حساس می‌باشند. 00:15:03.045 --> 00:15:07.602 نامش ترکیبی از «سویا» و «شیر» است به انگلیسی - 00:15:08.122 --> 00:15:09.382 «سیلک». 00:15:09.732 --> 00:15:11.362 مطابق میل مخاطبین است 00:15:11.362 --> 00:15:15.713 که چیز غنی، گران‌بها، چیز لذیذ باشد. 00:15:17.713 --> 00:15:22.014 این در زمانی، در زمینه‌ای، در محیطی است. 00:15:22.014 --> 00:15:25.813 اگر متوجه شوید، شیر سویای سیلک پهلوی شیر دیگری است. 00:15:25.813 --> 00:15:27.852 این در اصل جایی نیست که بود. 00:15:27.872 --> 00:15:29.892 قبلاَ در بخش غذای صحی قرار داشت. 00:15:29.912 --> 00:15:31.194 اکنون پهلوی شیر است. 00:15:31.194 --> 00:15:34.175 آن‌ها به شکل بسته‌بندی‌ شیر بسته‌بندی‌اش کرده‌اند. 00:15:35.085 --> 00:15:38.452 ساختار نام خیلی قانع‌کننده است. 00:15:38.472 --> 00:15:42.253 بیایید که واقع‌بین باشیم، می‌توانستند که «موی» نام‌گذاری‌اش کنند. 00:15:43.843 --> 00:15:46.083 و هیچ‌کسی آن را نمی‌خرید، نه؟ 00:15:46.694 --> 00:15:51.554 خب، اگر پیام را درست بگیرید و و درست ردوبدلش کنید، 00:15:51.904 --> 00:15:53.884 تغییری بزرگی ایجاد می‌کنید. 00:15:55.564 --> 00:15:59.824 خب، من آنچه برای دانش‌آموزانم خواسته‌ام را برای شما نیز خواهانم: 00:16:00.354 --> 00:16:04.354 ارتباطات جسورانه‌‌ای که مستحکم و قانع‌کننده است. 00:16:04.864 --> 00:16:09.224 و می‌خواهم که پیام شما حتی پس از رفتن شما در اتاق پژواک بیندازد. 00:16:09.514 --> 00:16:12.344 و این مهارت‌هایی‌اند که در اختیار شما قرار دارند. 00:16:12.384 --> 00:16:16.796 فقط به تمرین و اندکی از رویکرد مثبت نیاز است. 00:16:16.846 --> 00:16:17.865 متشکرم!