قبل از اینکه علم فیزیک را دگرگون کند، معروف است که آلبرت انیشتینِ جوان نبوغ خود را با ابداع یک معمای پیچیده که شامل مجموعهای از سرِنخها بود، به رخ کشید. آیا می توانید در برابر چالش مغزی که توسط یکی از باهوش ترین آدمهای تاریخ مطرح شده مقاومت کنید؟ بیایید امتحان کنیم. کمیاب ترین ماهی جهان از آکواریوم شهر ربوده شده است. پلیس سر نخ ها را تا خیابانی با پنج خانه شبیه به هم دنبال کرده است. اما آنها نمی توانند تمام خانه ها را همزمان جست و جو کنند، و اگر خانه اشتباه را انتخاب کنند، دزد متوجه می شود که دنبال او هستند. این مسئله بر عهده بهترین کارآگاه شهر یعنی شما است، تا این مسئله را حل کنید. زمانی که به صحنه جرم می رسید، پلیس آنچه می داند را به شما می گوید. یک: صاحب هر خانه اهل کشوری متفاوت است، نوشیدنی متفاوتی می نوشد، و سیگار متفاوتی می کشد. دو: دیوار داخلی هر خانه رنگی به خصوص دارد. سه: در هر خانه حیوان متفاوتی زندگی می کند، که یکی از آنها آن ماهی است. پس از مدتی بررسی سرنخ ها، شما نکاتی را پیدا می کنید. شاید مقدار اطلاعات زیاد به نظر برسد، اما یک روش منطقی برای رسیدن به جواب وجود دارد. حل این معما بسیار شبیه حل جدول سودوکو است، پس ممکن است مرتب کردن اطلاعات در جدولی مانند این به شما کمک کند. ویدیو را متوقف کنید تا خودتان بتوانید با بررسی کردن سر نخها معما را حل کنید. جواب در: ۳ ۲ ۱ برای شروع، سرنخ های هشت و نه را وارد کنید. بلافاصله متوجه می شوید که چون مرد نروژی در انتهای خیابان زندگی می کند، تنها یک خانه در مجاورت او وجود دارد، که بر اساس سرنخ چهاردهم قاعدتا خانه ای با دیوارهای آبی است. سر نخ شماره سه می گوید که صاحب خانه سبز قهوه می نوشد. این خانه نمی تواند وسطی باشد چون شما می دانید که صاحب آن شیر می نوشد. و همچنین خانه دوم هم نمی تواند باشد، چون می دانید که رنگ دیوار آن خانه آبی است. و از آنجا که سرنخ چهار می گوید خانه سبز باید دقیقا سمت چپ خانه سفید قرار داشته باشد، آن هم نمی تواند خانه اول یا پنجم باشد. تنها جای باقی مانده برای خانه با دیوارهای سبز و کسی که قهوه می نوشد، خانه چهارم است، و این یعنی خانه با دیوار سفید، خانه پنجم است. سر نخ شماره یک اطلاعاتی درباره یک ملیت و یک رنگ به شما می دهد. از آنجا که تنها مکانی که هنوز هر دو مورد درباره آن مجهول است، خانه وسطی است، این خانه که دیوار قرمز دارد باید متعلق به مرد بریتانیایی باشد. حالا تنها رنگ باقی مانده برای دیوار خانه ها، زرد است. و به خانه اولی تعلق دارد، جایی که طبق سرنخ شماره هفت، صاحب آن سیگار دانهیل می کشد. و سر نخ شماره یازده به شما می گوید که صاحب اسب در خانه کناری زندگی می کند، جایی که فقط می تواند خانه دوم باشد. مرحله بعد پیدا کردن نوشیدنی مرد نروژی در خانه اول است. چای نمی تواند باشد، چون طبق سرنخ سه چای نوشیدنی مرد دانمارکی است. و بر اساس سر نخ دوازده، کسی که آبجو می نوشد سیگار بلومستر می کشد، و از آنجایی که شیر و قهوه قبلا اختصاص داده شده اند پس باید آب باشد. از سر نخ شماره پانزده، شما می دانید که همسایه مرد نروژی، که قطعا صاحب خانه دوم است، سیگار بلندز می کشد. و حالا تنها جای باقی ماده در جدول بدون سیگار و نوشیدنی خانه پنجم است، که باید خانه فرد مورد نظر در سرنخ دوازدهم باشد. و چون تنها خانه ای که بدون نوشیدنی باقی مانده خانه دوم است، مرد دانمارکی که چای می نوشد باید در آن زندگی کند. اکنون خانه چهارم تنها مکان باقی مانده با ملیت و سیگار مجهول است، پس طبق سرنخ سیزدهم، مرد آلمانی که سیگار پرینس می کشد آنجا است. حالا با در نظر گرفتن حذف شده ها می فهمید که مرد بریتانیایی سیگار پال مال می کشد و مرد سوئدی در خانه پنجم زندگی می کند، و بر اساس سرنخ ششم و دوم این دو نفر به ترتیب یک پرنده و یک سگ دارند. سرنخ ده می گوید که صاحب گربه کنار دانمارکی که سیگار بلندز می کشد زندگی می کند، پس در خانه اول قرار می گیرد. حالا با توجه به تنها جای باقی مانده در جدول، متوجه می شوید که مرد آلمانی که در خانه سبز زندگی میکند، مظنون مورد نظر است. شما و پلیس به داخال خانه یورش می برید، و دزد ماهی به دست را دستگیر می کنید. از آنجا که راه حل سر راست بود، حل معماهای مانند این معمولا شامل شروع های اشتباه و پایان های بسته هستند. بخشی از روش حل شامل حذف کردن است و تعداد زیادی آزمون و خطای طاقت فرسا برای رسیدن به جواب درست، و هرچه بیشتر معماهای منطقی حل کنید، درک بهتری از آنها به دست می آورید که کی و کجا اطلاعات کافی برای نتیجه گیری را در اختیار دارید. و آیا واقعا انیشتین جوان این معما را مطرح کرده بود؟ احتمالا نه. هیچ مدرکی نیست که این کار او بوده است، و برخی از نشانههای استفاده شده در معما خیلی تازه هستند. اما منطق موجود در آن، آن قدرها هم از آنچه برای حل معادلات چند مجهولی استفاده می کنید، یا حتی آنچه برای توضیح خاستگاه کائنات استفاده می کنید، متفاوت نیست.