Awakening Mind Part 1, "Know Thyself" (2023) - Complete HD Film
-
0:09 - 0:11بیداری
-
0:11 - 0:15مرتبه طبیعی بعدی در تحول بشر است.
-
0:15 - 0:20بیداری چیزی جز بازشناسی طبیعت هستی بنیادین ما نیست.
-
0:21 - 0:27تجربه ای غریب واسرارآمیز مذهبی نیست.
-
0:27 - 0:28که فقط برای معدودی قابل دسترس باشد.
-
0:28 - 0:31برای هرکس قابل دستیابی ست.
-
0:30 - 0:36آنچه ما در جوهر بوده و هستیم،
بیداری کامل و آگاهی کامل است. -
0:36 - 0:38و آن تماما بدون محدودیت است.
-
0:38 - 0:41طبیعت حقیقی تو به تو نزدیکتر
-
0:41 - 0:45از آن توئی است، که می اندیشی هستی.
-
0:45 - 0:49آگاهی واقعیت نهایی کائنات است.
-
0:49 - 0:54قدم بعدی در علم آن است که بگوییم
آگاهی بنیادین است. -
0:54 - 0:56درهرحال
بیداری چیست؟ -
0:56 - 1:01شخصی آنرا برای من توضیح داد.
-
1:05 - 1:17ذهن بیدار میشود
قسمت اول:
خود را بشناس -
1:24 - 1:26بیداری چیست؟
-
1:27 - 1:32اینکه آنرا خود حقیقی یا خود درونی، خود بلاواسطه یا نا-خود،
-
1:32 - 1:37یا طبیعت بودایی، تائو یا آگاهی مسیحایی بنامی،
-
1:37 - 1:40درواقع فرقی نمیکند.
-
1:40 - 1:45در این فیلم ما بدان به عنوان آگاهی اشاره میکنیم.
-
1:45 - 1:47آگاهی
-
1:47 - 1:50متعلق به هیچ مذهبی نیست.
-
1:50 - 1:53بیدارشدن و وقوع آگاهی
-
1:53 - 1:56مانند بیدارشدن از رویا ست.
-
1:56 - 1:58رویای داشتن هویت
-
1:58 - 2:01در بازی زندگی.
-
2:01 - 2:03ما از طریق هویت های خویش
-
2:03 - 2:06جهان را تجربه میکنیم.
-
2:06 - 2:10با تمام زیبایی ها و زشتی ها یش.
-
2:10 - 2:14میتوان آنرا تجربه دوِییت زندگی و مرگ نامید.
-
2:15 - 2:20همیشه و همه جا در راه هستیم
در چنگ هویت ها -
2:20 - 2:22افکار و احساسات.
-
2:23 - 2:24خوب و بد.
-
2:24 - 2:26جنگ و صلح.
-
2:26 - 2:27نور و تاریکی.
-
2:27 - 2:30تولد و مرگ.
-
2:30 - 2:32تا آنکه بیدار شده و دریابیم
-
2:32 - 2:35که ما هویت نیستیم.
-
3:00 - 3:04در این فیلم تو را دعوت میکنیم.
-
3:04 - 3:06در واقع دعوتنامه ای
بدست تو میدهیم -
3:06 - 3:10تا مستقیما طبیعت حقیقی خویش را تجربه کنی.
-
3:11 - 3:15تا مستقیما دریابی ،
نه روشنفکرانه... -
3:15 - 3:17که ،
تو که هستی؟ -
3:18 - 3:19ما این دعوت را
-
3:19 - 3:22به طرق مختلف تکرار خواهیم کرد.
-
3:23 - 3:26وقتی سوال میشوی که چه کسی هستی ،
-
3:26 - 3:30بگزار همه چیز آنطور باشد که هست.
-
3:30 - 3:34ذهن را به حرکت در نیاور تا چیزی اتفاق بیفتد
-
3:35 - 3:38یا پاسخی بیابی در مرتبه ذهنی.
-
3:39 - 3:42و لی برای خلاص شدن از آن هم تلاش نکن.
-
3:43 - 3:46قصد داشته باش که مستقیما تجربه کنی
چه کسی هستی. -
3:47 - 3:53اجازه بده تا ذهن یک "ذهن که نمیداند" باشد.
-
4:02 - 4:09بیداری پاسخی به تمام مشکلات دنیا در هر مرتبه ای میباشد.
-
4:09 - 4:14تمام مشکلات دنیا ناشی از یک فریب است.
-
4:14 - 4:18فریبی بنیادی از جانب ذهن.
-
4:18 - 4:22و این فریب این است که
من این هویت محدود هستم. -
4:23 - 4:26وقتی ما از درون خودی کوچک و منفرد
زندگی میکنیم، -
4:26 - 4:30همیشه نوعی نارضایتی
همیشگی در آنجا وجود دارد. -
4:30 - 4:34که میتواند یک نارضایتی بزرگ
مانند یک جراحت باشد، -
4:34 - 4:38یا میتواند این
احساس حاضر باشد.. -
4:38 - 4:40که یک جای کار عیب دارد.
-
4:40 - 4:42که چیزی اشکال دارد. چیزی کم دارم."
-
4:43 - 4:48حتی وقتی که خوش هستم،
حتی وقتی در دنیا چیزی بدست آورده ام، -
4:48 - 4:51حتی زمانی که رابطه زناشویی خوبی داشته باشیم،
-
4:51 - 4:54به محض آنکه لحظه ای فراغت یابیم،
-
4:55 - 4:58احساس نارضایتی پیدا میشود شبیه
-
4:59 - 5:02ایزوله شدن یا بریده شدن از چیزی.
-
5:02 - 5:06چنین احساسی، که بنظر میاید
-
5:06 - 5:09اغلب مردم داشته باشند، میتواند ما را ترغیب
-
5:10 - 5:13به بیداری از آن خود کوچک و جدامانده کند
-
5:13 - 5:19که طبیعتش نوعی ترس از جدایی است.
-
5:19 - 5:25چنین هویت محدودی تمایل به
بدست آوردن هرآنچه میخواهد، دارد. -
5:25 - 5:28(چنین خودی) فقط مجموعه ای از الگوها
و (رفتارهای) شرطی شده. -
5:28 - 5:33از هوسِ داشتنِ آنچه میخواهد یا
تلاش برای دورانداختنِ آنچه نمیخواهد. -
5:33 - 5:38روند بی پایانی که
میتوانی آنرا اصل لذت بنامی، -
5:38 - 5:42یا بدنبال لذت رفتن ، و اجتناب نمودن از درد.
-
5:42 - 5:45و اگر باورداشته باشیم، که ما فقط همین
-
5:45 - 5:49هویت هستیم، همین الگوهای شرطی شده،
-
5:49 - 5:53آنگاه است که هم خود رنج میبریم
و هم در جهان رنج ایجاد میکنیم. -
5:53 - 5:59جهان نیز فقط انعکاسی میشود
ازآن نفسِ اماره. -
6:00 - 6:02مزیت بیداری
-
6:02 - 6:05این است که تو کمتر رنج میبری
-
6:05 - 6:08و مردم اطراف تو نیز کمتر رنج می برند.
-
6:08 - 6:13شک ندارم که
اولین تماس ذهنی من یا -
6:13 - 6:19ادراکی از خداوند
برای من یک بیداری -
6:19 - 6:23در زندگی خویش بود، بزرگترین بیداری
که تاکنون تجربه نموده ام. -
6:23 - 6:28بیشتر شبیه آن بود که واقعا
بمدت 50 سال در خواب بوده ام. -
6:28 - 6:33مانند یک رباط میگشتم، وعینا
کارهایی را انجام میدادم -
6:33 - 6:36که از دوران جوانی به من آموخته بودند،
میدانی ،همیشه فورمولی حاضر داشتم، -
6:36 - 6:42با اون دختر رو هم بریز، اون ماشین رو بخر،
یک کاری پیدا کن، اون خونه رو بخر، اون همسر رو بگیر. -
6:42 - 6:47یک فورمول که فکر میکردم چگونگی عملکرد
زندگی ست آنطور که میبایست باشد. -
6:47 - 6:49تا آنکه حدود 53 سال سن داشتم.
-
6:49 - 6:53و فهمیدم که ،
علیرغم اینکه اغلب آن کارها را انجام داده بودم -
6:53 - 6:59و از نظرحرفه ای نیز تا حد معینی موفق شده
بودم، ولی هیچیک از آنها برایم اهمیتی نداشت. -
6:59 - 7:04من که در حدود سن 53 سالگی بیدار شده بودم،
دریافتم که -
7:04 - 7:07هیچیک از اینها مهم نبود،
-
7:07 - 7:09هیچیک از اینها معنی نداشتند.
-
7:09 - 7:12من شوکه شده بودم از فهم اینکه
بیداری واقعا چیست، -
7:12 - 7:16و چگونه تمام آن چیزها بی معنی بود.
-
7:19 - 7:29تو کیستی؟
-
7:30 - 7:32وقتی از دنبال کردن دفتری که
-
7:32 - 7:34برای تعریف چگونگی هویت تو درست شده،
دست برداری. -
7:35 - 7:38دفتری که از طرف اولیاء، جامعه
-
7:38 - 7:41و شرایط بیولوژیکی به ارث رسیده است،
-
7:41 - 7:45آنوقت استکه ابعاد جدیدی در این بازی
گشوده میگردند. -
7:45 - 7:47راه گشوده میگردد،
-
7:48 - 7:51اما نه راهی برای رسیدن به مقصد معینی .
-
7:52 - 7:55راهی ست که بدان راهی نیست،
-
7:55 - 7:58توهمات را به دور میریزی
-
7:58 - 8:03تا دقیقا بهمین جا برسی که اکنون هستی.
-
8:10 - 8:13نام من "روپرت سپیرا " است.
-
8:13 - 8:15من از درکی جوهری
-
8:16 - 8:19و بی- دوییت سخن میگویم که
-
8:19 - 8:23تمام ادیان بزرک و سنتهای روحانی
برآن تاکید کرده اند. -
8:23 - 8:28من طراح وبرگزارکننده مدیتیشن هستم
-
8:28 - 8:33و مکالماتی نیز بمنظور
-
8:34 - 8:38شناختِ تجربیِ
-
8:38 - 8:42چنین ادراکی برگزار میکنم.
-
8:42 - 8:44درک اینکه
-
8:44 - 8:47آرامش و شادی
-
8:47 - 8:49که همه ما بیش از همه چیز آرزو داریم،
-
8:49 - 8:53هرگز نمیتواند
-
8:53 - 8:57از طریق تعریف در تجربیات عینی پیدا شود.
-
8:58 - 9:01هرگز نمیتواند از طریق اشیاء،
مواد، -
9:01 - 9:04فعالیت ها و ارتباطات تامین شود.
-
9:04 - 9:06منظورم اینست که آن را
-
9:07 - 9:09میبایست بروشنی درک نمود
-
9:09 - 9:12ونه اینکه بقیه عمر شخص
-
9:12 - 9:17صرف جستجوی رضایت خاطر
در جایی باشد که قابل یافتن نیست. -
9:17 - 9:22هر که در حال مشاهده این فیلم است،
آن را به دقت انجام میدهد، زیرا -
9:22 - 9:27یا درک کرده ویا حداقل الهاماتی داشته
مبنی بر این -
9:27 - 9:31که آرامش و شادی
که به دنبال آنست -
9:32 - 9:35در تجربیات عینی پیدا نمیشود و شروع به
-
9:35 - 9:39کاوش در درون طبیعت حقیقی خویش نموده است.
-
9:39 - 9:42این مهمترین کاوشی ا ست
-
9:43 - 9:47که فرد میتواند انجام دهد،
کاوشی که -
9:47 - 9:52که شادی ما بدان وابسته است.
-
9:52 - 9:55بزرگترین سوال زندگی من،
که البته، -
9:55 - 10:00بنظر من سوالی ست که
اغلب مردم دیر یا زود -
10:00 - 10:03متوجه آن میشوند، این است که
"واقعا منظور و هدف چیست؟" -
10:03 - 10:06"هدف و منظور از حیات چیست؟"
-
10:06 - 10:10برایم بسیار تعجب آور بود،
اینکه به من گفته شد که هدف زندگی -
10:10 - 10:15ربطی به آنچه انجام میدادم، ندارد.
-
10:15 - 10:18نه به شغل و حرفه ام کاری دارد
-
10:18 - 10:20نه به پیشرفت و شهرت من کاری دارد.
-
10:20 - 10:25به ندرت با امور زندگی فیزیکی
من سر و کار دارد. -
10:25 - 10:28آنها فقط جنبه های مختلف زندگی من بودند
و نه هدف زندگی. -
10:29 - 10:33هدف زندگی من،
تا آنجا که من فهمیده ام -
10:33 - 10:36برای من تجربه،
-
10:36 - 10:39بیان، نمایش و برآورده نمودن
-
10:40 - 10:43هویت حقیقی ام بوده، هم آنکه حقیقتا هستم.
-
10:44 - 10:46فکر کنم که بزرگترین سوالی
-
10:46 - 10:49که اغلب مردم با آن مواجه میشوند سوالی ست
که به ندرت -
10:49 - 10:53کسی حتی از خود میپرسد
یا اصلا بدان پاسخ میدهد. -
10:54 - 10:57بزرگترین سوال زندگی،
-
10:57 - 11:00تا آنجا که من فهمیده ام، این است که
"من کیستم؟" -
11:00 - 11:03من کیستم؟
-
11:05 - 11:08آیا تنها یک موجود فیزیکی هستم
-
11:08 - 11:11مانند یک پرنده در آسمان یا ماهی در دریا؟
-
11:11 - 11:16شاید هم پیچیده تر،
اما فقط یک موجود فیزیکی. -
11:16 - 11:19متولد میشوم، زندگی میکنم، میمیرم.
-
11:19 - 11:22شروعی ست و پایانی.
-
11:22 - 11:25یا اینکه ممکن است، فقط ممکن
-
11:25 - 11:27که من بیش از آن باشم؟
-
11:27 - 11:30آیا ممکن است، که من موجودی از جنس روح باشم
-
11:31 - 11:34که فقط تجربیات فیزیکی میکند؟
-
11:39 - 11:42هرتجربه ای در زندگی تو
-
11:42 - 11:46تو را بدین یک سوال جامع رهنمون شده است.
-
11:46 - 11:48تو کیستی؟
-
11:50 - 11:56بدنبال پاسخی توسط ذهن خود مباش.
-
11:57 - 12:02بگزار همه چیز دقیقا آنطوربماند که هست.
-
12:05 - 12:09چه کسی از ذهن باخبراست؟
-
12:11 - 12:16حس کن، هرآنچه در آن شکل میگیرد.
-
12:17 - 12:21چه کسی از آن احساسات آگاه است؟
-
12:23 - 12:27تجربه ای کامل کن
از هرآنچه شکل میگیرد -
12:27 - 12:31بعنوان نتیجه پرس و جوی خود.
-
12:42 - 12:45من "دونالد هوفمن" هستم و یک پروفسور
-
12:45 - 12:48بازنشسته در علم شناخت در دانشگاه کالیفرنیا در ایروین.
-
12:49 - 12:52شغل من آموزش دانشجویان بوده است،
البته فعلا بازنشسته هستم و بهمین خاطر -
12:52 - 12:54تدریس نمیکنم. و درحال حاضر مشغول به تحقیقات هستم.
-
12:54 - 12:59در حال حاضر مشغول تحقیقات
روی آگاهی، مدل های ریاضی از آگاهی، -
12:59 - 13:03و اینکه چگونه ممکن است فیزیک و فضا-زمان
-
13:03 - 13:08از تئوری آگاهی ،که دقتی کامل و ریاضی دارد، شکل بگیرد.
-
13:09 - 13:11سفر خود من هم
-
13:11 - 13:14وجه روحی و هم جنبه علمی را شامل بوده است.
-
13:14 - 13:20پدر من وزیر بود،
وزیری مسیحی و بنیادگرا. -
13:20 - 13:23روزهای یکشنبه (در کلیسا امور روحانی را) می آموختم
-
13:23 - 13:26و در مدرسه علوم را
و آن دو در حال جدل بودند، صحیح؟ -
13:26 - 13:30داستانهایی که می آموختم،
ضد و نقیض بودند. -
13:30 - 13:35و سپس هنگام نوجوانی، فهمیدم که
احتیاج دارم آن چیزها را خودم کشف کنم. -
13:35 - 13:38وسوالی که میخواستم
-
13:38 - 13:41پاسخ دهم، این بود که،
آیا ما ماشین هستیم؟ -
13:41 - 13:44آیا مردم فقط ماشین هستند یا نه؟
-
13:44 - 13:48منظورم، از نقطه نظر فیزیکی ست،
آیا ما فقط ماشین هستیم -
13:48 - 13:53از نقطه نظر مذهبی،
ما ماشین نمیباشیم. -
13:52 - 13:55به اندازه کافی دقیق نبود
که چه میبایست باشیم. -
13:55 - 13:58وبد ین ترتیب تصمیم گرفتم بطریق علمی سوال کنم
-
13:58 - 14:01، آیا ما فقط ماشین هستیم؟
-
14:01 - 14:05و بهترین روشی که به نظرم رسید، این بود که
در مورد هوش مصنوعی مطالعه کنم. -
14:05 - 14:08و بدین ترتیب به "ام-آی-تی" رسیدم
-
14:08 - 14:12و در آزمایشگاه هوش مصنوعی
به مطالعه در مورد هوش مصنوعی پرداختم -
14:12 - 14:16و همچنین در آنجا که درحال حاضر بخش علوم مغز
و شناخت است، -
14:16 - 14:18جنبه فیزیکی انسان را مطالعه کردم.
زیرا میخواستم هر دو را انجام دهم. -
14:18 - 14:21می خواستم ببینم، ماشین ها چکاری
میتوانند انجام دهند
و در صورت صحت ، چه چیز ویژه ی آنهاست، -
14:21 - 14:26همینطور در باره انسان ها و علم اعصاب .
برای پاسخ به آن، -
14:26 - 14:29به آن سوال مهم که
آیا سنت های مذهبی صحیح هستند؟ -
14:29 - 14:31یا اینکه آیا ما بیش از تنها یک ماشین هستیم؟
-
14:31 - 14:35یا آیا نقطه نظر فیزیکی و علمی صحیح است؟
-
14:35 - 14:36و ما فقط ماشین هستیم،
-
14:36 - 14:38و آگاهی تنها مصنوع
-
14:38 - 14:41فعالیت های مغز است؟
-
14:43 - 14:49پارادایم علمی- ماتریالیستی که در قرن قبل
غالب بوده است -
14:49 - 14:53وجود هرچیز ماورای دنیای فیزیکی را
انکارمیکند، -
14:54 - 14:55هرآنچه که نتواند
-
14:55 - 14:58توسط متد علمی مورد بررسی قرار گیرد.
-
14:59 - 15:01علم یک بن بست است.
-
15:01 - 15:06که نمیتواند به ورای پارادوکس ،
که در فیزیک کوانتوم بنیادی است، برود، -
15:06 - 15:09و آن را با مشاهده کننده روبرو میکند،
-
15:10 - 15:13با خود آگاهی.
-
15:13 - 15:16بطریق مشابه، مذاهب عمدتا فقط
-
15:16 - 15:19بشرط ابراز اعتقاد میتوانند نتیجه ای داشته باشند.
-
15:19 - 15:24آنها مقصد اصلی خویش را گم کرده اند،
مقصدی که هدایت به تجربه مستقیم را دربرداشت، -
15:24 - 15:27هدایت به حقیقت آنکه و آنچه ما هستیم.
-
15:28 - 15:31شکاف بین علم و معنویت
-
15:31 - 15:34موجب تضعیف هردو شده است.
-
15:35 - 15:39مذاهب و سیستم های معنوی
بطور مبرم احتیاج به روش های
جدی دارند، -
15:40 - 15:43که نشان دهند که چگونه میتوان شرایطی ایجاد نمود
تا بیداری واقع شود. -
15:44 - 15:47و علم نیاز مبرم به آمادگی پذیرش
-
15:47 - 15:50برای امکان وجود چیزی ماورای
دنیای فیزیکی دارد. -
15:51 - 15:54موضوع دست شستن از مذهب و
علم نیست، -
15:54 - 15:59بلکه صحبت از به اعماق رفتن است،
آمادگی برای تغییر خودمان -
15:59 - 16:02بطوریکه ابزار بهتری برای
تحقیق داشته باشیم. -
16:03 - 16:06ما آنهایی هستیم که باید این آزمایش را انجام دهیم،
-
16:06 - 16:09و در عین حال موضوع خود آزمایش.
-
16:11 - 16:15مذهب زبان و ظرفی بوده است
-
16:15 - 16:21برای سنت های مدیتیشن
و معنویت -
16:21 - 16:24که به قلم کشیده شده
-
16:24 - 16:28و از نسل های بسیاری گذشته است.
-
16:28 - 16:33قطعا برخی زبانها وجود دارند
که اغلب درقالب حروف پیچیده شده اند، -
16:33 - 16:36که موجب جدایی مذاهب و جدایی
-
16:36 - 16:39فرهنگ ها میگردد وقتی مطالب را
تحت اللفظی برداشت کنیم. -
16:39 - 16:44اما اگر روح مذهب را حس کنی،
-
16:44 - 16:46میتوانی سرنخ را در گذشته
-
16:46 - 16:50تا رسیدن به بیداری واقعی ، دنبال کنی.
-
16:50 - 16:55هرکسی قادربه بیداری است،
اعم ازاینکه اعتقاد داشته یا نداشته باشد، -
16:55 - 16:58بخاطر آنکه بیداری امری ذاتی ست
-
16:58 - 17:03در بطن آگاهی بشری،
که با تولد یافتن انسان پدیدار میگردد. -
17:03 - 17:06پس صرف نظر از هرآنچه آنرا بخوانی،
و هر زبانی که در توضیح آن
استفاده شده باشد، -
17:07 - 17:10اصول قطعی وجود دارند
که بنظر میرسند در تمام -
17:10 - 17:14ادیان مختلف،
-
17:14 - 17:17مسالک معنوی و سنت های مختلف مدیتیشن
یکسان باشند. -
17:17 - 17:20وقتی من جوان تر بودم، چنین فهم و ادراکی
-
17:20 - 17:25از مطلب عمدتا فقط در
سنت های معنوی مشرق زمین
قابل دسترسی بود. -
17:25 - 17:27گرچه آن در سنت های غربی نیز
قابل دستیابی بود -
17:27 - 17:32اما چنان پنهان و رمز گذاری شده بود
-
17:32 - 17:36که میتوان گفت تقریبا غیر قابل
دسترسی بود. -
17:36 - 17:40بهمین خاطر بسیاری از افراد نسل من
یا شخصا -
17:40 - 17:45و یا از نظر ذهنی و گرایشات فکری،
به مشرق زمین رفتند
تا چنین فهم و ادراکی را در آنجا بیابند -
17:46 - 17:50و فرهنگ شرق در مقایسه با
-
17:50 - 17:53فرهنگ غرب عجیب و غریب است.
-
17:53 - 17:58و بدین طریق چنین ادراک و برداشتی
طعمی غریب پیدا کرد -
17:59 - 18:03جدا از فرهنگ هایی که
این برداشت در آنها مطرح شده بود. -
18:04 - 18:06بسیاری مردم، ازجمله خود من،
-
18:07 - 18:09آنرا بمثابه نتیجه ای از آن فرهنگ شرقی
تصورمیکردند. -
18:09 - 18:13واینکه آنجا چیزهایی عجیب وغریب
در مورد ادراکی عاری از دو-بینی -
18:13 - 18:18وجود دارد ، و بدان منظور روش
خارق العاده ای از زندگی وجود دارد،
و لازم است -
18:18 - 18:21که از خانواده دست بشویی
-
18:21 - 18:25یا موهایت را بلند کنی
یا نام ویزه ای داشته باشی -
18:25 - 18:32یا پیش نوعی خاص از معلمین یا سنت ثبت نام کنی
یا در تمرینات عجیب و غریبی شرکت کنی. -
18:32 - 18:35تمام این قبیل چیزها که
هیچ ربطی به -
18:35 - 18:39آن فهم بنیادین ندارد.
آنها با فرهنگی ارتباط داشتند -
18:39 - 18:43که در آن چنان ادراک و فهمی
در زمان خاصی ابراز شده بود. -
18:43 - 18:48ولی اکنون آن ادراک کاملا از
-
18:48 - 18:54آن فرهنگ ها و سنت ها که خیلی از ما
در ابتدا بدانها گرویده بودیم مستقل شده است. -
18:55 - 19:00و اکنون دقیقا آن برداشت جوهری
در دسترس است -
19:00 - 19:03بطریقی که ما را قادر میسازد
زندگی خویش را دقیقا -
19:03 - 19:08همانطور که هست ادامه دهیم.
زندگی خانوادگی، زندگی حرفه ای وغیره. -
19:08 - 19:13دیگر لزومی ندارد که در زندگی کسی
تغییرات بیرونی انجام پذیرد. -
19:14 - 19:16چالشی که ما روی این سیاره
با آن روبرو هستیم -
19:16 - 19:19این استکه ما فکر میکنیم
که در هستی بیش از -
19:19 - 19:21یک ذات وجود دارد.
-
19:22 - 19:23بهمین خاطر ما در
-
19:23 - 19:26دنیایی زندگی میکنیم که
من آنرا دوئیت می نامم. -
19:27 - 19:29آنجا نر و ماده، سیاه و سفید،
-
19:30 - 19:34بزرگ وکوچک، سریع و کند، بالا و پایین،
اینجا و آنجا، -
19:34 - 19:37قبل و بعد وجود دارد،
اما در واقع، آنجا فقط یک چیز وجود دارد. -
19:39 - 19:42همه چیزها فقط یک چیز است.
-
19:42 - 19:45فقط یک چیز وجود دارد.
-
19:46 - 19:48این زمانی روشن میشود که
که ما عمیقا به هرچیز نگاه کنیم -
19:48 - 19:53می بینیم که اینجا و آنجا، بزرگ وکوچک،
سریع و کند، بالا و پایین، چپ و راست، -
19:53 - 19:58نر و ماده، همه یک چیز هستند،
که بسادگی -
19:58 - 20:03ویژگی های مختلف را ابراز می کنند
اما بهیچ وجه جدا از یکدیگر نیستند. -
20:03 - 20:06من اعتقاد دارم که همه ما
-
20:06 - 20:08تشخص ها و مظاهری
-
20:08 - 20:09از خداوندیم.
-
20:11 - 20:12من بر این باورم که خداوند در، مانند، و
-
20:12 - 20:19از طریق هر موجود انسانی زیست میکند
و بهمین علت نیز، درهر موجود -
20:19 - 20:21دارای ادراک در کهکشان حاضر است.
-
20:21 - 20:25بهمین علت من اینطور می بینم که
من در رابطه با خداوندم -
20:26 - 20:28آنطور که هر موج در رابطه با اقیانوس است.
-
20:29 - 20:31یک موج فرقی با اقیانوس ندارد؛
-
20:31 - 20:36آن تنها برآمدگی آن اقیانوس است
به شکلی ویژه و خاص. -
20:37 - 20:39و وقتی آن تشخص کامل شد،
-
20:40 - 20:43آن موج به آن اقیانوس باز میگردد
که از آن آمده بود. -
20:43 - 20:46تا آنکه روزی دیگر دوباره سر برآورد.
-
20:47 - 20:52به همین خاطر من بر این باورم
که ما همه تشخصات و مظاهر الوهیت هستیم، -
20:52 - 20:55و وقتی ما همه چیز را الهی بدانیم،
-
20:55 - 20:58رابطه خویش را با هرچیز تغییر میدهیم.
-
20:59 - 21:01و همه چیز
-
21:01 - 21:03را بطریقی متفاوت تجربه می کنیم.
-
21:04 - 21:08و بدین گونه است که دنیا تغییر میکند.
-
21:09 - 21:16آگاهی چیست؟
-
21:17 - 21:21آگاهی
واقعیت نهایی کائنات است، -
21:22 - 21:27بنابراین ممکن است به حق سوال کنیم که اگر
آگاهی واقعیت نهایی کائنات است -
21:27 - 21:31و هرچیز، و هر کس
بطور واضح از جنس آگاهی است ،
پس چرا -
21:34 - 21:38دنیا بنظر ما بسان کثرت
و تنوعِ -
21:38 - 21:44مردمی جدا و مستقل ظاهر میشود
-
21:44 - 21:48و همینطور حیوانات و اشیائی
که همه از چیزی بنام ماده درست شده اند. -
21:48 - 21:52چگونه میتوانیم این عبارت که
آگاهی -
21:52 - 21:55واقعیت نهایی کائنات است
آشتی دهیم -
21:55 - 21:59با اینکه درعین حال بصورت کثرت و تنوع
اشیایی ظاهر میشود، که ازماده ساخته شده اند؟ -
21:59 - 22:02شواهدی که که من استفاده میکنم
برای اظهار آنکه آگاهی -
22:02 - 22:07امری بنیادی است ،وجوه متفاوتی از آنست.
-
22:08 - 22:10یکی این است که خودعلم فیزیک
-
22:10 - 22:13اذعان دارد که فضا-زمان بنیادین نیست
-
22:13 - 22:16و تئوری متکامل نیز موافق این امر
است که فضا-زمان -
22:16 - 22:19و اشیاء فیزیکی
واقعیت بنیادین نیستند. -
22:19 - 22:24و حالا، هر دو این نظریات به ما فقط میگویند
که، فضا-زمان بنیادین نیستند. -
22:24 - 22:27اما به ما نمیگویند
که ورای فضا-زمان چه است. -
22:27 - 22:32و بدین قرار برهان من
این است که آنچه فیزیکدانان در -
22:32 - 22:35ورای فضا-زمان می جویند،
ساختارهای ریاضی است، -
22:35 - 22:38اما اینکه آنها در چه مورد هستند
-
22:38 - 22:41واقعا روشن نیست. عرصه ماورای
فضا-زمان چگونه است؟ -
22:42 - 22:46نظر من این استکه عرصه
ماورای فضا-زمان به آگاهی مربوط است. -
22:46 - 22:49و پیشنهاد من این استکه
آگاهیِ بی نهایت قادر است -
22:49 - 22:55خود را بشکل موجودات مجزا و متعددی عرضه کند ،
که میتوانند مورد تجربه قرار گیرند. -
22:55 - 22:59که شامل تمام زیندگان قادر به ادراک هستند، همه آدمها
یا حیوانات. -
22:59 - 23:03هریک از ما تظاهر و تجلی
آگاهی بینهایت است -
23:03 - 23:08در آگاهی بینهایت
ساخته شده از آگاهی بینهایت -
23:08 - 23:11که از منظر و دیدگاه یک موجود
-
23:11 - 23:15کنش خود را بعنوان جهان بیرونی مشاهده میکند.
-
23:15 - 23:19پس آنچه بعنوان جهانی
ساخته شده از ماده بنظر ما میاید، -
23:19 - 23:24از منظر تجلی گاه ما ،
در واقع از نقطه نظر آن واقعیت (یا خداوند) است، -
23:24 - 23:29همان کنش آن یگانه آگاهی بینهایت.
-
23:29 - 23:34به عبارت دیگر، در آنالیز نهایی مطلب،
آنجا دیگر اثری از موجودات -
23:34 - 23:38یا مردم مجزا و مستقل نیست.
-
23:38 - 23:41آنجا فقط کلیتی بینهایت و نا دیدنی است.
-
23:41 - 23:46هستی واحدی که فقط ظاهرا
-
23:46 - 23:50در کثرت و تنوع موجودات و اشیاء
منکسر شده، -
23:50 - 23:54وقتی آن یگانه از طریق قوای دراکه
-
23:54 - 23:57ذهنی محدود
-
23:57 - 23:59بر کنش ذهن محدود نظر میکند.
-
24:00 - 24:02وقتی بیدار هستیم، درمی یابیم
-
24:02 - 24:05که فقط یک آگاهی وجود دارد
-
24:06 - 24:10که مبدل به تمام این موجودات مختلف
در این سیاره شده است، -
24:10 - 24:14یک هشیاری
که از خلال چشمهای هریک میدرخشد. -
24:14 - 24:19پس ما به معنای واقعی کلمه خود را در دیگران می بینیم.
-
24:19 - 24:22و تمایل به رفتار مانند یک نفس،
-
24:22 - 24:27تمایل به یکی دانستن خود با نفس یکی
-
24:27 - 24:31ازبین میرود
زیرا ما مستقیما حقیقت را در می یابیم. -
24:31 - 24:35حقیقت این استکه
همه ما یک آگاهی هستیم. -
24:36 - 24:39تجربه خود باطنی من
-
24:40 - 24:42تنها در عرصه فیزیکی
-
24:42 - 24:45ممکن بود ،بخاطر یک دلیل خوب،
-
24:45 - 24:50زیرا فقط در عرصه فیزیکی
متضاد آن قابل دسترسی بود. -
24:50 - 24:53به عبارت دیگر، فقط یک مثال ساده میزنم،
-
24:53 - 24:56اگر بخواهم خویش را تجربه کنم،
اگر بتوانم بطریق استعاری -
24:56 - 24:59سخن بگویم، مثلا تجربه خود بعنوان نور،
-
25:00 - 25:03من نمیتوانستم نور بودن را تجربه کنم
اگر در درون نور میبودم، -
25:04 - 25:06و هیچ چیز جز نور اطرافم نمیبود،
-
25:06 - 25:10که تعریف کامل
عرصه روحانی است. -
25:11 - 25:14بنابراین به عرصه ای قدم گزاردم
که آنرا عرصه فیزیکی مینامم، -
25:14 - 25:17جایی که چیزهایی غیر از نور هم
وجود دارند. -
25:17 - 25:20چون میخواهم خود را بعنوان
نور تجربه کنم، -
25:20 - 25:24نه فقط اینکه بدانم مانند آن هستم ،
بلکه آنرا نیز تجربه کنم، -
25:24 - 25:26من میتوانستم چنین کاری را انجام دهم
اگر -
25:26 - 25:29متضاد نور نیز وجود میداشت،
که در مورد این مثال ظلمت مصداق مییابد. -
25:30 - 25:31بنابراین چنین فرصت (خارق العاده ای) را
-
25:31 - 25:37با خود به عرصه فیزیکی آوردم
آنجا که نور و ظلمت همزمان وجود دارند، -
25:37 - 25:41و آنگاه در تجلی خارجی
-
25:41 - 25:45خویش بعنوان نور، میتوانم آنکس باشم که
حقیقتا هستم. -
25:46 - 25:49و چنین ادراکی حاوی این حقیقت است که
-
25:49 - 25:54در پشت اختلافات مان
همگی ما یک وجود هستیم، -
25:54 - 26:00نه وجود هایی مشابه، بلکه همگی ما
بمعنای واقعی کلمه یکی هستیم...همان خود وجود. -
26:00 - 26:05وعشق تجربه ایست احساسی
-
26:06 - 26:09از این یکی بودن یا شراکت در یک وجود.
-
26:09 - 26:15این نظریه ایست ناشی از تئوری
ما ن و حاکی از اینکه
فقط یک آگاهی نهایی وجود دارد. -
26:16 - 26:20بدین ترتیب ما دارای پویش و محرکه ای هستیم
که حاوی بسیاری از نمایندگان آگاه میباشد. -
26:20 - 26:23اما این نظریه به ما میگوید
که درنهایت تمام آن نمایندگان آگاه -
26:23 - 26:27در واقع فقط تجسماتی
از یک آگاهی یگانه هستند. -
26:27 - 26:30پارادایم جاری در علم ،
-
26:31 - 26:33که قرنها ست اعتبار دارد،
-
26:33 - 26:38این است که، فضا و زمان
طبیعت بنیادی واقعیت هستند. -
26:38 - 26:41آنها غیرقابل تقلیل هستند
و پایه و مبنای همه چیز هستند. -
26:41 - 26:44و قبل از آینشتاین، فضا و زمان
جدا از یکدیگر تلقی میشدند. -
26:44 - 26:48ولی اکنون، فضا و زمان که با هم،
در فضا-زمان درآمیخته اند، بعنوان -
26:48 - 26:50طبیعت بنیادی واقعیت تلقی میشوند.
-
26:50 - 26:53و علم آنگاه فرض را بر این گزارد که
-
26:54 - 26:58فضا-زمان و موضوعات موجود در فضا-زمان
واقعیت بنیادین هستند. -
26:58 - 27:01و بدین گونه است که، مثلا،
وقتی سخن از آگاهی میگوییم، -
27:02 - 27:07خود آگاهی نیز بایست بطریقی
محصولی از موضوعات موجود در فضا-زمان باشد. -
27:07 - 27:11در چنان چارچوب فیزیکی
فضا و زمان و اشیاء فیزیکی -
27:12 - 27:16بدون هرگونه آگاهی
واقعیت بنیادین هستند. -
27:16 - 27:21و آگاهی بعدا
در تکامل جهان بوقوع می پیوندد، درست؟ -
27:21 - 27:23چنانکه در زمان بیگ-بنگ یا انفجار مهیب،
هیچگونه از آگاهی وجود نداشت، -
27:23 - 27:25فقط فضا-زمان بود و انرژی.
-
27:25 - 27:28انرژی بصورت پیکره های
سنگین ادغام شد -
27:28 - 27:31و بالاخره زندگی
بعد از کسی چه میداند چندین میلیون -
27:31 - 27:33یا صدها میلیون یا بیلیون
سال ظهور یافت. -
27:33 - 27:37پس از آن آگاهی آمد، حتی دیرتر.
-
27:38 - 27:42از آن نقطه نظر، وقتی شما بمیری،
آن پیچیدگی فیزیکی که -
27:42 - 27:45موجب پدیدار شدن آگاهی شده بود،
از هم میپاشد و همراه آن آگاهی نیز
از هم میپاشد. -
27:45 - 27:49و بدینگونه چارچوب فیزیکی
براستی آگاهی را -
27:50 - 27:53یعنوان امری بنیادین حذف میکند،
چکیده کلام آنکه -
27:53 - 27:55وقتی جسم شما می میرد،
آگاهی شما هم با آن میرود. -
27:57 - 27:59از نقطه نظر دیگر...
-
27:59 - 28:02هرآنچه من با همکاران خویش انجام داده ام،
ما از تئوری تکاملی چنان بهره گرفتیم -
28:02 - 28:05تا اشاره کنیم که این پیامد
-
28:05 - 28:09نئوری تکاملی است، که فضا
و زمان بنیادین نیستند، -
28:09 - 28:12بدین ترتیب تفسیر فیزیکی
تکامل غلط است. -
28:12 - 28:15این ایده که فضا و
زمان و اجرام -
28:15 - 28:21به نحوی به شکل اورگانیزم
انسانی تکامل یافته اند -
28:22 - 28:25چارچوبی غلط است، زیرا
زیرا فضا-زمان خود بنیادین نیست. -
28:25 - 28:28ما قوه محرکه ای ورای فضا-زمان
فرض میکنیم که بسیار غنی تر است. -
28:28 - 28:30قوه محرکه آگاهی.
-
28:30 - 28:33lh تئوری های دیرین خود را دور نمی اندازیم.
-
28:33 - 28:35وقتی فیزیکدانان میگویند فضا-زمان
(در نظریه ما) محکوم به فناست، -
28:35 - 28:38بدان معنا نیست که ما دیگر
توجهی به اینشتاین نداریم. -
28:38 - 28:41ابدا اینطور نیست.
ما توجه به اینشتاین داریم. -
28:41 - 28:46هر تئوری جدیدی بایستی فراتر از
فضا-زمان رود و به فیزیکدانان طرحی
بهتر برای ورود به -
28:46 - 28:50فضا-زمان ارائه کرده و اینشتاین رابه ما برگرداند
و همینطور تئوری کوانتوم را بهتر به ما بازگرداند -
28:50 - 28:51درغیر اینصورت اشتباه است.
-
28:51 - 28:53تمام تئوری های قدیمی ما
-
28:53 - 28:57اعجازآمیز هستند، دوستانی فوق العاده اند
و ما در صدد آنیم تا آنها را -
28:57 - 29:00بعنوان مواردی ویژه از نظریه ای عمیق تر
حفظ کنیم. -
29:00 - 29:04به همین خاطر در نظریه آگاهی مان نیز،
باید همین منوال را ادامه دهیم. -
29:04 - 29:06نمیتوانیم هر آنچه دلخواه مان است، پیشنهاد کنیم.
-
29:06 - 29:08باید نظریه ای از برای
آگاهی داشته باشیم، که -
29:08 - 29:10فضا-زمان را طراحی و به ما بازگرداند،
-
29:10 - 29:14و همینطور نظریه کوانتوم را به ما بازگرداند،
وازجمله نسبیت خاص و عام را، -
29:14 - 29:17و نظریه تکامل توسط انتخاب طبیعی را به ما بازگرداند.
-
29:17 - 29:20اگر نتوانیم این مهم را با جزئیات دقیق ریاضی
به انجام برسانیم، آنوقت است که -
29:20 - 29:24برای دانشمندان دیگر دلیلی وجود ندارد تا
نظریه آگاهی ما را جدی نگیرند. -
29:25 - 29:29شبیه است به اینکه آگاهی لایتناهی
هد - ست های واقعیت مجازی بر گوش دارد. -
29:29 - 29:33آگاهی لایتناهی هد-ست های واقعیت مجازی
بر گوش دارد، که از فکر و دریافت ساخته شده اند. -
29:33 - 29:38و در حین این عمل،
لحظه ای که هد-ست های واقعیت مجازی
را بر گوش میگذارد، -
29:38 - 29:42خود را در درون کنش خویش می یابد.
-
29:42 - 29:47و از طریق آن هد-ست
به خارج از خود از طریق
قوه های ادراک -
29:47 - 29:52ذهنی محدود مینگرد؛ بینایی،
شنوایی، لامسه، ذائقه و شامه. -
29:52 - 29:56و بدین ترتیب وحدت وجود خویش
را بدست خود قطعه قطعه میکند -
29:57 - 30:00و باعث آن میشود که آن وحدت مثل
10.000 چیز بنظر آید. -
30:01 - 30:03آنچه من پیشنهاد میکنم، این است که
-
30:04 - 30:09کائنات بسیار بیشتر از
ذهن محدود ما در چنته دارد. -
30:09 - 30:15پیشنهاد من این نیست که کائنات
تنها در یکایک ذهن های محدود ما پدیدار میگردد. -
30:15 - 30:20کائنات همانطور که خارج از ذهن محدود ما وجود دارد،
در درون آگاهی ما نیز وجود دارد. -
30:20 - 30:23اما فقط مرزهای ذهن محدود ماست
-
30:24 - 30:27که به کائنات شکل تظاهر آن را میبخشد.
-
30:28 - 30:33به همین خاطر وقتی به کائنات در خارج
از خود می نگریم، واقعیتی را می بینیم -
30:33 - 30:38که قبل از آنکه ادراک گردد، وجود داشته است.
-
30:37 - 30:42اما ما آن را فقط از طریق عدسی
قوه های ادراک خویش می بینیم، -
30:42 - 30:46که به آن شکل تظاهرش را می بخشد.
-
30:46 - 30:51بدین خاطر ایده بیداری در بسیاری سنت های معنوی این بوده است که
-
30:51 - 30:55آنچه ما بعنوان واقعیت می شنا سیم
-
30:55 - 30:59ازجمله اشیاء موجود در فضا و زمان،
جسم فیزیکی مان الی آخر -
30:59 - 31:03واقعیت نهایی نیست،
بلکه واقعیتی به مراتب عمیق تری وجود دارد، -
31:03 - 31:08و آن واقعیت آگاهی است، که از مرز فضا و زمان
و اشیاء فیزیکی میگذرد، -
31:08 - 31:11و اینکه ما از آن واقعیت جدا نیستیم.
-
31:11 - 31:15واقعیت، به نوعی، خمیره ایست، که
ما از آن هستیم. -
31:15 - 31:18و بنابراین بیداری همانا بیدار شدن
از این توهم است که، -
31:18 - 31:22من فقط پیکری کوچک در فضا
و زمان هستم ، به سمت این حقیقت که من -
31:22 - 31:26سازنده هر آنچه من درون فضا و زمان
می بینم هستم. -
31:26 - 31:30من آن را خلق الساعه می آفرینم
در حین آنکه مینگرم و ادراک میکنم. -
31:30 - 31:37من چگونه بیدار می شوم؟
-
31:37 - 31:42فرد بیدار می شود از طریق بازشناخت آنکه
-
31:43 - 31:46ما ذاتا کاملا بیدار هستیم،
-
31:46 - 31:49کاملا هشیار،
-
31:50 - 31:53کامل، تمام و کمال، در آرامشی بی نقص.
-
31:53 - 31:56مثل این است که بپرسیم
-
31:56 - 32:00چگونه خورشید روشن میشود؟
-
32:00 - 32:02طبیعت خورشید نور است.
-
32:02 - 32:04او بخودی خود کاملا مشعشع است.
-
32:04 - 32:09طبیعت هستی ذاتی ما نیز آرامش
و شادی است. -
32:09 - 32:12این مطلب بدین خاطر بر همه ما روشن نیست،
که هستی ذاتی ما چنان -
32:12 - 32:16تماما با محتوای تجربیات ما عجین شده است
که -
32:17 - 32:21آرامش و شادی ذاتی او از طریق
تجربه کمرنگ شده است. -
32:21 - 32:26و به همین دلیل ما فکر می کنیم که
هستی ذاتی ما نیاز به روشن شدن دارد. -
32:26 - 32:28نه ، هستی ذاتی ما
نیازی به روشن شدن ندارد -
32:28 - 32:32چنانکه خورشید به روشن شدن
هنگام صبح زود نیازی ندارد. -
32:33 - 32:36خورشید همواره با همان
روشنی در حال تابش است. -
32:36 - 32:40هستی ذاتی ما نیز همیشه
در حال تابش همان آرامش و شادی است. -
32:40 - 32:44اما آرامش وشادی بوسیله هیجانات و کمبود
که -
32:44 - 32:47ویژگی فکر و احساس هستند، کم رنگ میشوند.
-
32:48 - 32:52آنجا کسی نیست، که بیدار شود.
-
32:52 - 32:55(پس که بیدار شد؟)
-
32:56 - 32:58من از ساختار روانی بنام Dan
(مخفف نام مولف دانیل) -
32:58 - 33:01بیدار شدم. در یک مرکز مدیتیشن.
-
33:01 - 33:03آنجا یک مرکز ذن بود.
-
33:03 - 33:06ما در حال تمرکز ذن بودیم.
-
33:06 - 33:11که حاوی مدت طولانی از تمرینات فشرده است.
-
33:10 - 33:16برای همین "ذن " برای خلق چنین
امکانی حیرت آور است -
33:16 - 33:19آنجا که شرایطی حاکم است
که هیچ فراری ممکن نیست. -
33:19 - 33:25هویت Dan که
مدیتیشن آموخته بود، -
33:25 - 33:28هویت Dan که در حال
انجام تمام این مدیتیشن بود، -
33:28 - 33:30این انجام دهنده مدیتیشن،
-
33:31 - 33:34دریافت که نمیتواند بیدار شود.
-
33:34 - 33:37مثل این بود که تمام حیله ها یش بنام
مدیتیشن، -
33:37 - 33:43تمام آن ممارست ها که آموخته بود،
به دردی نمیخورد. -
33:43 - 33:46به نقطه ای رسیده بود که آنجا آن هویت
-
33:46 - 33:49که تلاش به بیداری میکرد،
-
33:49 - 33:52در تلاش خویش شکست خورد،
و مجبور به شکست بود. -
33:52 - 33:57که شخصییتی که زندگی کرده بودم،
َشخصییتی که در تمام زندگی -
33:57 - 34:02ادای بازی کردن نقش او را در می آوردم،
مجبور بودم رها کنم یا بگذارم بمیرد و -
34:03 - 34:05چه باقی ماند؟
-
34:05 - 34:08چه باقی ماند
وقتی دیگر انجام دهنده ای نبود -
34:08 - 34:11وقتی هیچ مراقبه کننده ای نبود
-
34:11 - 34:15هیچ مراقبه ای نبود یا انجام چیزی
بنام مراقبه، -
34:15 - 34:20آنچه باقی بود طبیعت حقیقی من
-
34:20 - 34:21یا من...فقط من بود.
-
34:21 - 34:26وقتی از این خود ،از این
احساس جدا افتاده گی خود بیدار میشویم، -
34:26 - 34:29اینطور نیست که گویی داریم نَفس را می کشیم
-
34:29 - 34:32یا با آن میجنگیم.
-
34:33 - 34:37در واقع انگار داریم به او اجازه میدهیم
تا حدی از شغل خود -
34:37 - 34:40که هویت نَفسانی است فراغت حاصل کند
-
34:40 - 34:43و سپس در فراغ خاطر قسمتی
-
34:43 - 34:46از تیم مان گردد، بخشی از آگاهی مان.
-
34:47 - 34:50و این به ما بلافاصله احساس آزادی می بخشد
-
34:50 - 34:54واینکه دیگر به دنیا از خلال یک عدسی
کوچک نمی نگریم، -
34:54 - 34:59اینکه ما
گشاده دل و گشاده ذهن هستیم بطریقی که -
35:01 - 35:06نوعی انبساط خاطر مییابیم و در عین حال،
اتصالی درونی تر پیدا میکنیم. -
35:07 - 35:10روشن ضمیری کاری با
بیدار شدن ندارد. -
35:10 - 35:13کسی بیدار یا روشن ضمیر نمیگردد.
-
35:13 - 35:17بلکه آن بازشناخت نور است،
نور دانایی محض -
35:17 - 35:19که طبیعتش آرامش و شادی است
-
35:19 - 35:22اینکه ما همیشه هستیم و پیش از این نیز بوده ایم.
-
35:27 - 35:31نام من لیزا ناتولی است،
و بعنوان معلمی معنوی مرا می شناسند. -
35:31 - 35:35من شفا و بیداری و
دگرگونی را می آموزم. -
35:35 - 35:39بیداری
باز شناخت طبیعت حقیقی توست، -
35:39 - 35:45و درک اینکه تو واقعا که هستی،
که همان آگاهی است. -
35:45 - 35:50و آگاهی فقط یک کلمه است
برای بسیاری از کلمات که مردم بکار می برند -
35:50 - 35:56برای هشیاری، حیات،عشق، خداوند،
-
35:57 - 35:58نور.
-
35:59 - 36:05بدین ترتیب بیدار شدن برای بازشناخت اینکه
من این بدن نیستم -
36:05 - 36:09که من آن هستم، که هرگز نمی میرد
و آنکه هیچگاه متولد نشده است، -
36:13 - 36:16و درک این امر برای من مشکل بود.
-
36:16 - 36:20من از سال 1992 در راه معنوی پای نهاده ام.
-
36:20 - 36:22و با یک دوره در باب معجزات شروع کردم.
-
36:22 - 36:25همواره آن را بطور مذهبی تحصیل میکردم.
-
36:25 - 36:29منظورم این است که، من آدمی بودم که
متعهد بود خود را بشناسد، -
36:29 - 36:35خدا را بشناسد، بیدار شود.
... اما نمیتوانستم به آن برسم. -
36:36 - 36:38زیرا تحت تاثیر این باور بودم
-
36:38 - 36:41که بیداری چیزی اسرار آمیز است،
-
36:41 - 36:45که چیز خاصی باید اتفاق بیفتد،
که چیز خاصی باید پیش بیاید، -
36:46 - 36:49و میبایست شبیه عیسی
-
36:49 - 36:52یا بودا
یا تمام آن مرشد های روشن ضمیر باشد -
36:52 - 36:55و برای من اتفاق نمی افتد.
-
36:55 - 36:56نمی توانستم بفهمم چرا.
-
36:57 - 37:00چرا من اینقدر متعهد هستم
-
37:01 - 37:07و لحظاتی عمیق از آرامش و
شادی و لذت دارم...و هنوز دارم میجنگم. -
37:07 - 37:10شروع کردم به فهم سادگی
-
37:10 - 37:13طبیعت حقیقی مان، که بیداری است.
-
37:14 - 37:19برای کسی که الان داره به من گوش میده،
-
37:19 - 37:25بیداری همان شنیدن این صداست،
همان چیزیست که ما هستیم. -
37:25 - 37:29و آن نه جایی دارد، نه جنسیت
دارد، -
37:30 - 37:33نه رنگی دارد،
نه جرثومه ای، -
37:33 - 37:36و کاملا بی حد و مرز است.
-
37:37 - 37:40بیداری آنجا دست میدهد که بر
-
37:41 - 37:44طبیعت حقیقی مان بیدار میشویم.
-
37:44 - 37:48بیدار میشویم بر ادراک اینکه
من بیداری میشوم -
37:48 - 37:53بر تجربه اینکه درست هم اکنون
اینجا هستم. -
37:53 - 37:55و این چنان ساده است
-
37:55 - 37:57که از دستمان درمیرود .
-
37:56 - 37:59فکر می کنیم نمیتواند اینقدر ساده باشد.
-
38:00 - 38:02بازشناخت طبیعت حقیقی مان،
-
38:02 - 38:04منجر به شادی نمیشود.
-
38:04 - 38:08خود شادی است...طبیعت بودن
-
38:08 - 38:10خود شادی است.
-
38:11 - 38:15یهمین خاطر بازشناخت طبیعت حقیقی مان
تجربه شادی است. -
38:21 - 38:24چه کسی در این لحظه شاد است؟
-
38:25 - 38:26ذهن میخواهد
-
38:26 - 38:29دنبال چیزی بگردد،
یا سعی دارد آن را پیچیده کند. -
38:30 - 38:32تو هماره همان هستی
-
38:32 - 38:37که ذهن بدنبال آن میگردد.
-
38:37 - 38:40ذهن همواره می خواهد آن را از دست رفته بداند.
-
38:40 - 38:43پس برای جواب به ذهن نظری نداشته باش.
-
38:44 - 38:46نه افکارت رو پس بزن
-
38:46 - 38:50و نه گرفتار افکارت شو.
-
38:50 - 38:55بسادگی بگذار علاقه و
وابستگی به افکار ، ایده ها -
38:55 - 38:57و باورها سپری شوند و بگذرند.
-
38:58 - 39:01برآن باش که بطور بی واسطه
-
39:01 - 39:04آنکه هستی تجربه کنی.
-
39:05 - 39:10تلاش بر نفی ذهن نکن
یا اینکه حالت خاصی را به چنگ آوری. -
39:11 - 39:14تمام کنش ها، تمام دستکاری ها ،
-
39:14 - 39:18تمام حرکت ها بمعنی کنترل بیشتر
توسط ذهن است. -
39:19 - 39:24اجازه بده ذهن هرآنچه هست باشد.
-
39:28 - 39:33گاهی مردم قادرند فقط توسط زندگی
از روزی به روز دیگر بیدار شوند. -
39:33 - 39:36و لزوما به تمرین نیازی ندارند.
-
39:36 - 39:40گاهی هم گاهی امور در زندگی آنجا
اتفاق میافتند که وقفه ای -
39:40 - 39:45در الگوهای رفتاری حاصل آید.
و آنجاست که میتواند بیداری آنی اتفاق افتد. -
39:46 - 39:50اما اگر زندگی شخصی دقیقا مانند الگوهای
رباط مانند -
39:50 - 39:53یا الگوهایی که دایم تکرار میشوند باشد،
آنوقت -
39:53 - 39:57گونه ای میانجیگری و مداخله لازم میآید،
-
39:57 - 40:04اگر قرار باشد فردی بیدار شود
وقفه ای در الگوهای رفتاری تو -
40:04 - 40:07لازم میآید که گاهی سادهانا یا
تمرینات معنوی نام دارد. -
40:08 - 40:11و این تمرینات همیشه
-
40:11 - 40:13مشروط به شرایط هستند.
-
40:13 - 40:16آن (تمرینات معنوی یا وقفه ها یشاندر الگوهای رفتاری)
چیزهایی هستند که با ذهنی شرطی شده میآموزیم. -
40:16 - 40:20بدین ترتیب آنها میتوانند احتمال آنکه بیداری حاصل شود را
افزایش دهند، -
40:20 - 40:24به نوعی از طریق آزاد کردن پیوندهایی که
درون ساختار نفس وجود دارد. -
40:24 - 40:29گاهی میگویند بیداری بطور تصادفی اتفاق میافتد،
-
40:29 - 40:32ولی تمرین شما را بیشتر مستعد (بیداری از طریق)
تصادف میسازد. -
40:33 - 40:37تکنیکها،
تمرینات میتوانند بسیار مفید باشند -
40:37 - 40:39تا بیشتر مستعد (بیداری از طریق) تصادف باشی.
-
40:39 - 40:43اما بعد در نقطه معینی
مجبوری بگذاری خود اتفاق بیافتد. -
40:44 - 40:48زیرا ذهن داِیما
در حال تمرین -
40:48 - 40:51یا چیزی است، زیرا افساردر دست ذهن است
-
40:51 - 40:55،و روی صندلی غریق نجات نشسته است.
-
40:55 - 40:59بدین خاطر تمرینات مفیدند، خیلی مفید،
-
40:59 - 41:04بمثابه سنگهایی که قدمهای تو را
در مسیری هدایت میکند که تراکم ساختار ذهن ، -
41:04 - 41:08،اینطور بگوییم، کاهش یابد
یا ساختار ذهن را روشن و شفاف کند. -
41:09 - 41:12بطوریکه برای طبیعت راستین ما
-
41:12 - 41:14قابل نفوذ تر گردد.
-
41:16 - 41:21پارادوکس تمرین
این است که اگر تو بالاخره بیدار شوی، -
41:21 - 41:24درخواهی یافت که تمام تمرینات
-
41:25 - 41:27بوسیله خود مجازی انجام یافته،
-
41:27 - 41:31هویتی از حقیقت مجازی تو،
و لی آن "تو"، -
41:31 - 41:35آن خود راستین تو، هرگز درآن نقشی نداشته است.
-
41:36 - 41:39تمام آنچه تو باید بکنی
این است که ارجحیت های نفس را رها کنی، -
41:40 - 41:44وابستگی به چیزها را رها کنی.
-
41:44 - 41:50هرآنچه در عرصه پدیده های متغیر است
خود راستین تو نیست، -
41:50 - 41:54تویی که فکر میکنی ، تو هستی، تویی
که همیشه با آن -
41:54 - 41:57هویت می یافتی هرگز بیدار نمیشود
-
41:57 - 42:00تو از رویای آن شخصیت بیدار میشوی. و بخود می آیی.
-
42:01 - 42:05تو از آن توهم که
تو آن شخصیت شرطی شده بودی، بیدار میشوی. -
42:05 - 42:09اینطور است که وقتی که برای مردم کناره گیری
(از خود مجازی) مقدور میشود، فکر میکنند -
42:09 - 42:13این "من" این "من" کوچک دارد بیدار میشود،
دارد چیز بزرگی اتفاق می افتد. -
42:13 - 42:16اما از نقطه معینی به بعد،
آن من کوچک دیگر هرگز کاری انجام نمی دهد. -
42:16 - 42:19مجبور است تسلیم شود، مجبور به شکست است.
-
42:19 - 42:21و تنها در این شکست است که
-
42:21 - 42:27درمی یابیم که هستیم، که همیشه
بیدار بوده ایم، همیشه حضور داشته ایم. -
42:27 - 42:31ما فقط در این شخصیت گیر افتاده بودیم
و باور داشتیم -
42:31 - 42:33آن هستیم.
-
42:34 - 42:42آن طریق مستقیم
-
42:44 - 42:50من جستجوی معنوی خویش
را در سنت "ادوایتا ودانتا" ی کلاسیک -
42:50 - 42:53شروع کردم، که طریق سرسپردگی بود
-
42:53 - 42:57که شامل مدیتیشن با مانترا میشد،
-
42:57 - 43:01که من با پشتکار زیاد مدت 20 سال
تمرین کردم. -
43:01 - 43:04و مدیتیشن با مانترا شامل
-
43:05 - 43:08تمرکز توجه روی یک صوت است
-
43:09 - 43:11و سپس بتدریج آن صوت رنگ میبازد.
-
43:12 - 43:16بهرحال، واقعا زمانی که
با طریق مستقیم -
43:17 - 43:19تماس پیدا کردم، بود که
-
43:19 - 43:26جستجوی معنوی من
به اوج خودرسید. -
43:26 - 43:29زیرا در این رویکرد مستقیم ،
-
43:29 - 43:34توجه خود را به هیچ موضوعی،
هرچند نا محسوس، -
43:34 - 43:38مانند، یک مانترا، یک صوت،
تنفس، نمیدهیم -
43:38 - 43:42میگزاریم تا توجه مان به درون فروکش کند
-
43:42 - 43:45یا به عقب بسمت منبع خود.
-
43:46 - 43:48بگزارید از یک تشابه استفاده کنم.
-
43:49 - 43:52تصور کن که داری زندگی خود را
روی صفحه تلویزیون می بینی. -
43:53 - 43:56هویت شما با شخصیتی که روی صفحه
تلویزیون است، یکی است. -
43:57 - 43:58روزها و روزها،
-
43:58 - 44:03سالها و سالها شما با داستان
زندگی این شخص عجین شده اید -
44:03 - 44:06تا اینکه شما ناگهان از خواب بیدار میشوی
-
44:06 - 44:10و متوجه صفحه ای که
تصویرت روی آن پیداست، میشوی -
44:10 - 44:14و در می یابی که تو آن شخصیت که
داشتی میدیدی نیستس. -
44:15 - 44:18موضوعات میتوانند رو صفحه تصویر بیایند و بروند.
-
44:18 - 44:20شخصیت ها می آیند و میروند،
-
44:20 - 44:23ولی صفحه تصویر بی تغییر باقی میماند.
-
44:23 - 44:26آن شخصیت میتواند خیس شود،
-
44:26 - 44:31ولی صفحه تصویر خیس نمیشود.
آن شخصیت میتواند آشفته شود، -
44:31 - 44:33اما صفحه تصویر آشفته نمیشود.
-
44:34 - 44:37بدون صفحه تصویر،
آن شخصیت ها نمیتوانند وجود داشته باشند، -
44:38 - 44:40با اینحال صفحه تصویر مورد توجه قرار نمیگیرد.
-
44:40 - 44:43شخصیت ها زندگی شان را
بر اساس فیلمنامه دنبال میکنند. -
44:45 - 44:47آگاهی مانند آن صفحه تصویر است.
-
44:47 - 44:50مانند فضا ست
که در آن تمام افکار، -
44:50 - 44:54حرکات، مراتب آگاهی
می آیند و میروند. -
44:56 - 44:58افکار، احساسات
-
44:58 - 45:03و تمام دنیای بیرون
روی صفحه پدیدار میشوند،
مدام در حال تغییر. -
45:03 - 45:06اما صفحه تصویر تغییری نمیکند.
-
45:08 - 45:14آن ذهن است که حالاتش را از طریق
تجربیات بشری تغییر میدهد. -
45:14 - 45:19اما آنجا چیزیست، که شما هستید،
اوست که باقی میماند. -
45:19 - 45:22چیزی که همیشه حضور دارد،
-
45:22 - 45:25که از آن تغییر حالات آگاه است
-
45:25 - 45:29و آن همان آگاهی است
یا طبیعت راستین ما. -
45:29 - 45:33نا زمانی که وابستگی
به شخصیت روی صفحه تصویر وجود دارد، -
45:33 - 45:37و این احساس که من آن شخصیت هستم،
رنج نیز وجود دارد؛ -
45:37 - 45:41"مایا" توهم وجود خود است.
-
45:42 - 45:44هر آنچه در قالب آن هویت رویایی
انجام دهی -
45:44 - 45:49نمیتواند به آزادی تو کمک کند.
چه نقشی از فیلمنامه -
45:49 - 45:52درام زندگی ات باشد
یا آنچه علیه آن نقش در فیلمنامه میکنی، -
45:52 - 45:56اگر از نقطه نظر آن هویت بازی کنی،
-
45:56 - 45:58آنوقت به دام پندار افتاده ای.
-
45:59 - 46:00بیدار شدن،
-
46:00 - 46:05توقف یافتن هویت خویش
با آنچه روی صفحه تصویر ظاهر میگردد است. -
46:06 - 46:09دریاب که همه آنها گذرا هستند.
-
46:09 - 46:14عکس العمل نسبت به افکارت
و واقعی انگاشتن برنامه هایش را متوقف کن. -
46:14 - 46:18اگر سلب توجه از صفحه تصویر کنی،
و هشیاری را -
46:18 - 46:22به سمت خودش معطوف داری،
چیز غیر قابل درکی اتفاق میافتد. -
46:23 - 46:27خود هشیاری بیدار میگردد.
-
46:28 - 46:30این یک اتفاق نیست.
-
46:31 - 46:33اتفاق آن است که روی صفحه تصویر میافتد.
-
46:34 - 46:37بیداری یعنی تشخیص صفحه تصویر
-
46:37 - 46:40که همیشه آنجا بوده است.
-
46:41 - 46:44فکر بعدی ات را باور نکن
-
46:45 - 46:50بجای آن هشیاری را
معطوف خود هشیاری کن. -
47:01 - 47:04من همیشه خودم بوده ام.
-
47:04 - 47:07ادراک خویشتن خویش
در طول زندگی ام با من بوده. -
47:07 - 47:11در طول تمام زندگی "من " نیز
دایما باقی است. -
47:12 - 47:14آنچه اکنون در من حاضر است،
-
47:14 - 47:17دیروز هم حاضر بوده،
همینطور پارسال، ده سال پیش، -
47:17 - 47:20و شاید وقتی هم که بچه ای دوساله بودم؟
-
47:21 - 47:24این "من بنیادین" یا خویشتن کیست
-
47:25 - 47:28که تمام تجربیات من بر او حادث میگردند؟
-
47:29 - 47:31بازشناخت
-
47:31 - 47:35طبیعت آن یگانه
راز بزرگ زندگی است. -
47:35 - 47:38آن طریق مستقیم به آرامش
-
47:38 - 47:43و شادی است.و آن چیزی نیست
که خود شخص بوجود آورد. -
47:44 - 47:47آن چیزی است که یک شخص باز میشناسد.
-
47:48 - 47:50باز- شناخت.
-
47:50 - 47:53آن دانستن دوباره است.
-
47:54 - 47:56آنچه از ابتدا می دانستیم
-
47:56 - 48:01اما بسادگی فراموش کرده ایم، یا انکار کرده ایم
یا در باور آن شکست خورده ایم. -
48:01 - 48:04بدین منوال است که نمیتوانیم نزدیکی به خداوند را بوجود آوریم.
-
48:04 - 48:10براحتی باز میشناسیم،
باز شناسی اینکه که آن همیشه آنجا بوده است -
48:10 - 48:13و همیشه نیز آنجا خواهد بود.
-
48:13 - 48:17فقط آنجا اشاره مستقیمی
به بیداری است، -
48:17 - 48:22روزنه ای به آنچه از پیش
اینجا بوده و به من اجازه داده تا -
48:23 - 48:24راه نوینی بیابم از
-
48:24 - 48:27بودن - صحنه نوینی از تحول.
-
48:27 - 48:34خیلی از مردم فکر میکنند، که خودشناسی
هدفی بسیار نا ممکن -
48:34 - 48:39یا خارج از دسترس است
-
48:39 - 48:43و منظور من بعنوان معلم،
بخاطر تجربه بیداری خود من، -
48:43 - 48:48واقعا این آرزو بوده است که آنرا خیلی عملی
نشان دهم، خیلی نزدیک به عالم خاکی. -
48:48 - 48:52من آموختن به انسانها را دوست دارم
و میخواهم آنرا در دسترس همگان قرار دهم. -
48:52 - 48:57اگر باور داشته باشیم و واقعا نیز
این باور را احساس کنیم -
48:57 - 49:00که ما موجوداتی محدود با عمری کوتاه، و
با خودیتی جدا افتاده هستیم، -
49:01 - 49:04طبیعتا دانسته یا ندانسته در جستجوی
-
49:04 - 49:07آرامش و سرور هستیم.
-
49:07 - 49:10به عبارت دیگر،
ممکن نیست که خودیتی جدا افتاده باشیم، -
49:10 - 49:15احساسی از خود به مثابه خودی جدا افتاده
داشته باشیم ولی در جستجوی سرور نباشیم. -
49:15 - 49:18اما در چنین صورتی لازم میاید
-
49:18 - 49:22که روش جستجوی خویش را برای
دستیابی به شادی را تغییر داده، -
49:22 - 49:25و بجای آنکه متوجه جستجوی شادی در
دنیای عینی و بیرونی تجربه باشیم، -
49:26 - 49:28متوجه جستجوی شادی در درون خویش باشیم.
-
49:28 - 49:32بدین ترتیب تمرین معنوی لازم
این است که -
49:32 - 49:37توجه شخص معطوف به مبدا خویش باشد
یا بعبارت دقیقتر، -
49:37 - 49:41در درون خاستگاه و مبدا خود بیا ساید
-
49:42 - 49:46به درون آگاهی محض، بجای معطوف کردن
توجه بسوی -
49:46 - 49:49یک موضوع، ماده،
کنش یا رابطه در بیرون از خویش. -
49:50 - 49:54بدین ترتیب تمرین معنوی،
اگر بتوانیم نام آنرا تمرین بگذاریم، -
49:54 - 49:57همین رهایی و غنودن توجه میباشد،
-
49:57 - 50:01فروکش و نشست توجه است،
-
50:02 - 50:04به درون قلب بیداری،
-
50:05 - 50:08آرام گرفتن در وجود (نه بعنوان موجود
بلکه) به عنوان خود وجود. -
50:09 - 50:10عشق.
-
50:11 - 50:13خود حقیقی من عشق محض است.
-
50:13 - 50:15طبیعت حقیقی من است.
-
50:16 - 50:18عشق محض به هرکس و هرچیز،
-
50:18 - 50:21وبه هر وجه از زندگی.
-
50:21 - 50:25حتی آن چیزها که من با آنها موافق نیستم.
-
50:25 - 50:30افردی که طبیعت وجود خویش را باز شناخته اند،
منبع آرامش و شادی -
50:30 - 50:33که آرزوی آن را دارند
-
50:33 - 50:36در وجود خویش مییابند.
-
50:37 - 50:42بدین ترتیب دنیا دیگر مکانی نیست
-
50:42 - 50:46که در آن شادی، تحقق آرزوها و
رضایت خاطر را جستجو کنند. -
50:46 - 50:49ولی این بدان معنا نیست که بگوییم
چنین شخصی دیگر آرزویی ندارد، -
50:49 - 50:54بلکه دیگر آرزوها یی نیستند که
صرفا برای تحقق احساس فقدان -
50:54 - 50:58که ویژگی خود جدا افتاده است،
شکل گرفته باشند. -
50:59 - 51:02چنین شخصی منبع سرور را
-
51:02 - 51:07در درون خود آنها یافته است و آرزوهای
او برای شادی در درون خود شادی نهفته است. -
51:08 - 51:10آنها دیگر بسوی آن نمی دوند.
-
51:10 - 51:13برای مثال،
در عرصه رابطه زناشویی، -
51:13 - 51:15این مساله موجب تفاوت عمده ای
در نوع روابط ما ایجاد میکند. -
51:15 - 51:18دیگر بدنبال آدم دیگری نمی گردیم،
-
51:19 - 51:22تا به نیازهای منیت های ما تحقق بخشد.
-
51:23 - 51:25ما در جستجوی آدم دیگری هستیم تا
-
51:26 - 51:28تجربه شادی را با او سهیم شویم،
سروری که خود از پیش دارای آن هستیم. -
51:28 - 51:32و این دوستان ما را از بار سنگینی
که بر دوش آنها بمنظور تامین شادی -
51:32 - 51:36برای نفس حریص و ناراضی مان گزارده ایم
-
51:37 - 51:40کاهش میدهد.
-
51:40 - 51:42چیزی در زندگی من وقوع نمی یابد
-
51:43 - 51:47مگر آنکه برای من خیر و برکت در حال
یا در آینده به ارمغان بیاورد -
51:47 - 51:52بدین معنی که هر لحظه،
هر کنش، هر نتیجه ای -
51:52 - 51:55مرا به جلو حرکت میدهد
-
51:55 - 51:58در روند
تکامل روح من. -
51:58 - 52:01و بدین علت است که من
به اینجا به عرصه مادی آمده ام، -
52:01 - 52:05تا تکامل یابم.
-
52:11 - 52:14(دریچه های روح خویش را بگشا و) پذیرا بمان.
-
52:14 - 52:17تازگی حیات درون خود را حس کن،
-
52:17 - 52:20بگزار تا انرژی به آزادی به چرخش درآید.
-
52:21 - 52:24سعی نکن چیزی را مجاب کنی تا اتفاق بیافتد.
-
52:26 - 52:29چه کسی آگاه به آن انرژی ست،
-
52:29 - 52:32آن تازگی حیات درون؟
-
52:36 - 52:41به تمایل ذهن برای کنترل و
دستکاری برای -
52:41 - 52:43آنکه او نیز بحساب آید، توجه کن.
-
52:44 - 52:48بدون استفاده
از حافظه یا زبان، -
52:49 - 52:51تو که هستی؟
-
52:52 - 52:55ورای ذهن و حواس،
-
52:55 - 52:57تو کیستی؟
-
52:58 - 53:04چه کسی آگاه است؟
-
53:09 - 53:17از تغییر جهان
-
53:18 - 53:22بسیاری از مردم که برای اولین بار
این نظرات را میشنوند، -
53:22 - 53:25حتی هرگز چیزی در مورد موضوع نفس
شنیده اند. -
53:26 - 53:29به نظر من،
دوگروه مختلف از مردم وجود دارد. -
53:29 - 53:33آنهایی که در طریق معنوی قدم میزنند
و آنها که در مورد آن شنیده اند. -
53:33 - 53:36آنهایی که در تلاش برای رسیدن به خود
هستند، و آنهایی که تلاش دارند خود باشند. -
53:36 - 53:39آنها درحال جستن اند، آنها در حال پژوهش اند.
-
53:39 - 53:42و همینطور مردمی وجود دارند
که فقط زندگی خود زیسته اند. -
53:42 - 53:45آنها هرگز قبلا در مورد این نظرات چیزی نشنیده اند.
-
53:45 - 53:47آنها هرگز در باره خودشناسی چیزی نشنیده اند.
-
53:47 - 53:51بسیاری مردم فکر میکنند
خودشناسی، یعنی بدن خود را بشناس، -
53:51 - 53:54خود را بشناس، خود باش،
طبیعی باش. -
53:54 - 54:00آنچه واقعا معنی آن است، عبارت است از اینکه
بدان تو چیستی، -
54:00 - 54:04دانستن آنچه در حقیقت هستی
و دانستن حقیقی آنچه طبیعت راستین توست. -
54:04 - 54:07کلمات "خویشتن را بشناس" بالای ورودی معبد
-
54:08 - 54:12آپولو در دلفی حک شده بود، و همچنین
-
54:13 - 54:18بعنوان دعوتی برای آغاز حرکت تمدن غرب بسوی
انسانیت، -
54:18 - 54:23که خود شناسی را
بعنوان بنیان راستین -
54:23 - 54:26تمام تمدن ها اظهار میدارد. چرا؟
-
54:27 - 54:32زیرا خویشتن ما در مرکز
تمام تجربیات ما قرار دارد. -
54:32 - 54:37هرآنچه ما تجربه میکنیم،
همانا ما است که در حال تجربه آن است. -
54:37 - 54:40هرآنچه ما می اندیشیم و احساس میکنیم، افکار ما
-
54:40 - 54:43و احساسات مان از میان خویشتن ما برمیخیزد.
-
54:44 - 54:49هر نوع کنش و رابطه ای که
مشغول به آن هستیم، -
54:49 - 54:54ما آن کنش ها و روایط
را در خدمت به خود بکار میگیریم. -
54:55 - 55:00بدین ترتیب خویشتن ما در
مرکز تجربیات ما قرار دارد. -
55:00 - 55:05بنابراین چه میتواند مهمتر از این باشد
که طبیعت خویشتن مان را بشناسیم، -
55:06 - 55:09و اینکه آیا ممکن است
-
55:10 - 55:12طبیعت چیزهای دیگر را بشناسیم، اگر
-
55:12 - 55:17ابتدا طبیعت آنچه را که عامل شناسایی
است، نشناسیم؟ -
55:17 - 55:20من فکر میکنم بیداری
-
55:21 - 55:23پایان کابوس است و
-
55:24 - 55:27قدم گزاردن به رویا هاست.
-
55:27 - 55:30منظورم از آن این است که
-
55:30 - 55:33ما
نهایتا کابوس آنچه -
55:33 - 55:39به ما در مورد زندگی ، در مورد خدا،
و در مورد خودمان گفته شده بود، ترک میکنیم
یا بالاخره رها میکنیم. -
55:39 - 55:42و ما به رویای بزرگ ترین تصور و ایده آل خود
قدم میگذاریم. -
55:42 - 55:46اغلب می پرسم،
فکر میکنی زندگی ات چگونه خواهد بود -
55:47 - 55:50اگر خود را در حال قدم گزاردن
به والاترین، -
55:50 - 55:55عظیم ترین، اعجاب انگیز ترین اندیشه ای
که از خدا، و زندگی -
55:55 - 55:58و خود داشته ای ، دریابی.
-
55:58 - 56:03پس این بازشناخت از طبیعت راستین مان
تنها بازشناختی نیست -
56:03 - 56:08که به آرزوی ما برای شادی در این جهان
خاتمه میدهد. -
56:08 - 56:11بلکه همچنین بازشناختی که مارا قادر میسازد
-
56:11 - 56:16بطریقی زندگی کنیم
که در توافق با این فهم باشد -
56:16 - 56:22که در عمیقترین سطح،
همه چیز و همه کس یکی هستند. -
56:23 - 56:25چنین فهم و ادراکی
-
56:25 - 56:28مهربانی، همدردی، عدالت،
-
56:28 - 56:33بردباری و چشم پوشی و تفاهم در جامعه میاورد.
-
56:34 - 56:36جامعه ما بواسطه چنین فهم و ادراکی منقلب خواهد شد.
-
56:39 - 56:43چنانچه بشریت دستاوردهایی که اساس آن بر
نفس و منیت او قراردارد رها کند، -
56:43 - 56:46آنگاه علم، مذهب، سیاست
-
56:46 - 56:50و اقتصاد
شروع به انعکاس خرد نخستین خواهند نمود. -
56:51 - 56:54چه سنت های بومی باشد
که روح اعظم را -
56:54 - 56:56در همه چیز میداند،
-
56:57 - 57:00یا سنت های مصری/کمتیک باشد
که سفر تکاملی انسان را -
57:00 - 57:05از سوسک سرگین تاب (حیوانی مقدس در مصر باستان)
-
57:05 - 57:07تا آن سرچشمه یگانه میداند،
-
57:07 - 57:09و چه هنگامیکه کلمات
-
57:09 - 57:12عرفانی مسیحیان، هندوها،
-
57:12 - 57:15مسلمانان، یا سنت های بودایی ها ،
-
57:15 - 57:20یا تعلیمات افلاطون و پلاتینوس را میشنویم
درهرحال -
57:20 - 57:26آنهایی که طبیعت راستین خویش را دریافته اند
سخن از گروه بندی کارگزارانی آگاه دارند. -
57:26 - 57:29البته
آنها از زبان فرهنگ و زمان خویش استفاده میکنند -
57:29 - 57:33تا آن یگانه حقیقت نخستین را بیان کنند.
-
57:34 - 57:40علم اکنون شروع کرده تا
به دنیا مانند ذرات و میدانهای ناآگاه نظر نکند، -
57:40 - 57:42بلکه بعنوان جهانی که از
-
57:42 - 57:45کارگزارانی آگاه ساخته شده است.
-
57:45 - 57:49چیزی نو در دنیای علم
درحال پیدایش است. -
57:50 - 57:53زمانی که نیکلای تسلا گفت،
-
57:53 - 57:57روزی که علم شروع به مطالعه
پدیده های غیر فیزیکی کند، -
57:57 - 58:01پیشرفت آن در یک دهه بیشتر خواهد بود
-
58:01 - 58:05تا در تمام سده های قبلی در خلال پیدایش خود.
-
58:06 - 58:11آن روز امروز است.
-
58:16 - 58:19هر بار که ما در علم قدمی به پیش برداشته ایم،
که دقتی ریاضی گونه داشته است، -
58:19 - 58:23موجب پیدایش تکنولوژی هایی شده است
-
58:23 - 58:27که در مقایسه با آنچه در گذشته داشته ایم،
مانند جادو بنظر میرسد. -
58:27 - 58:31برای همین احساس من این است که
نظریه کارگزاران آگاه ورای فضا-زمان -
58:32 - 58:34به ما تکنولوژی هایی خواهد داد
-
58:34 - 58:36که حقیقتا ذهن را سردرگم خواهند کرد.
-
58:37 - 58:42برای مثال، هم اکنون،
اغلب کهکشان هایی که می بینیم، -
58:43 - 58:45فکر میکنم 97% کهکشان هایی که می بینیم،
-
58:45 - 58:50هرگز قادر به رفتن به آنها نیستیم. آنها
با سرعتی بیشتر از نور از ما دور میشوند. -
58:50 - 58:54اینطور که آنها با سرعتی بیشتر از نور در فضا
حرکت نمی کنند. -
58:54 - 58:57بلکه خود فضا در حال انبساط است ، چنان سریع
که سرعت آنها -
58:57 - 59:00در دور شدن از ما بزرگتر
از سرعت نور است. -
59:00 - 59:02بنا براین ما هرگز نمیتوانیم در فضا
-
59:02 - 59:04به 97% از کهکشان هایی
که میتوانیم ببینیم سفر کنیم. -
59:04 - 59:08بنابراین تمام این کهکشان های حقیقی آنجا در دور دست
برای ما دست تکان میدهند و میگویند، آهای، -
59:08 - 59:10ما اینجا هستیم در دور دست
و شما هرگز نخواهید توانست پیش ما بیایید. -
59:10 - 59:12این طور است اگر تو بخواهی از طریق فضا-زمان
آنجا بروی. -
59:12 - 59:15اما چگونه است اگر تو بفهمی که فضازمان
فقط واقعیتی مجازی در یک بازی کامپیوتری
است؟ -
59:16 - 59:18آن فقط فرمت بازی ست
-
59:19 - 59:22و تو در درون گوشی ها گیر نیافتاده ای.
-
59:22 - 59:26تو میتوانی با نرم افزار بازی کنی
که بازی را هدایت میکند. -
59:27 - 59:31بنابراین مانند کسی است که
در بازی "دزدی کلان ماشین"، تو -
59:31 - 59:32یک نابغه در بازی "دزدی کلان ماشین"،
-
59:33 - 59:34بنابراین میدانی از ماشین چگونه استفاده کنی
-
59:34 - 59:38و در جاده ها میرانی و میتوانی
بر هرکس غلبه کنی. -
59:38 - 59:41اما فرض کن واقعا نرم افزاری که بازی
"دزدی کلان ماشین"را هدایت میکند، میشناسی. -
59:41 - 59:44بنابراین تو در بیرون از این بازی مجازی
"دزدی کلان ماشین" قدم برمیداری -
59:44 - 59:46و میتوانی با نرم افزار بازی کنی.
-
59:46 - 59:49(بسیار) خوب ، تو میتوانی سوخت را
از تانک (بازیگر) نابغه بیرون بکشی. -
59:49 - 59:51تو میتوانی به آنها چرخ پنچر بدهی.
-
59:51 - 59:53میتوانی هندسه جاده ها را تغییر بدهی.
-
59:53 - 59:55میتوانی هر چه میخواهی انجام بدهی.
-
59:55 - 59:57بنابراین اگر یکبار مجازی بودن فضا زمان را
درک کنیم، دیگر -
59:58 - 60:01مجبور نخواهیم بود
به کهکشان اندرومدا -
60:01 - 60:04در فضا سفر کنیم.،
که 2.4 میلیون سال طول میکشد. -
60:04 - 60:09میتوانیم فقط از کنار فضا زمان عبور کنیم.
-
60:11 - 60:15من دنیای اطراف خود را
مانند قدم گزاردن بدرون -
60:16 - 60:20بیان و تجربه ای ساکت تر
از آنچه انسان بودن معنی دارد می بینم -
60:21 - 60:24و اینکه جنبه ای از الهی بودن
به چه معناست. -
60:24 - 60:28اما فکر نمیکنم که ما
بینهایت زمان داریم. -
60:28 - 60:30من احساس میکنم که زمان
-
60:30 - 60:34دارد به پایان میرسد، یا الان یا هرگز.
-
60:34 - 60:37فکر میکنم ما در مسیر درست هستیم.
-
60:37 - 60:42من خوش بین هستم
بخاطر فرصتهای متعددی -
60:42 - 60:45که برای مراوده نظریات مهم
-
60:45 - 60:47و قدرتمند در جهان امروز داریم
-
60:47 - 60:51راه هایی که حتی تا چند سال پیش نداشتیم،
-
60:51 - 60:55این امکان را بوجود میآورند
که بتوانیم به تعداد لازم انسانها -
60:55 - 60:58برای ارتباطات دست یابیم،
-
60:59 - 61:01قبل از آنکه دیر شده باشد.
-
61:02 - 61:06اما در اشتباه میباشیم اگر فکر کنیم
وقت مان روی این سیاره -
61:08 - 61:09بینهایت است.
-
61:09 - 61:12اگر هر فردی
-
61:12 - 61:15خود را از از شر
شخصیت شرطی شده و کاذب
خویش خلاص کند -
61:16 - 61:19دیگر کنشی بعنوان
یک موجود نفسانی وجود نخواهد داشت. -
61:20 - 61:24و این موجب ترادیسی
و تکامل روی زمین خواهد شد. -
61:24 - 61:26و زمین جدیدی با خود خواهد آورد.
-
61:26 - 61:29زندگی روی این سیاره
آنگونه که ما آنرا هم اکنون مسشناسیم، -
61:30 - 61:33به نظر من نیاز به تغییراتی از سوی ما دارد
که بایستی سریع، -
61:33 - 61:35به نحو چشمگیر و رادیکال انجام شود
-
61:36 - 61:39اگر منتظر فردایی باشیم
که در رویای خویش تصور میکنیم. -
61:39 - 61:43بنابراین، آیا چنین برداشت و ادراکی
میتواند به جریان عمده ای در زمان زندگی مان
تبدیل گردد؟ -
61:43 - 61:45چرا که نه؟ بله.
-
61:46 - 61:49در چالشی که هم اکنون دامن گیرمان است
هیچ چیز سرجای خود نیست، -
61:49 - 61:54و زمان آن رسیده است که
قیام کنیم و بگوییم این حقیقت است. -
61:55 - 61:57یقینا میتوانیم اوضاع را بهتر از این کنیم.
-
61:58 - 61:59حتما،
-
62:00 - 62:03میتوانیم ادراک مان
از کسی که هستیم گسترش دهیم -
62:03 - 62:07و به همین گونه نیز ابراز وجود طبیعی مان را.
-
62:08 - 62:09ما نیاز به توجه
-
62:10 - 62:11به محیط زیست خویش داریم،
-
62:11 - 62:14به سیاست حاضر ، به اقتصاد موجود،
-
62:15 - 62:18وبه چگونگی روند جریانات معنوی
روی این کره خاکی. -
62:20 - 62:24زیرا مسئله در جهان امروزی
یک مسئله سیاسی نیست. -
62:24 - 62:26یک مشکل اقتصادی نیست،
-
62:27 - 62:29یک مشکل اجتماعی نیست.
-
62:30 - 62:33بلکه یک مشکل معنوی است.
-
62:34 - 62:37و ارتباط به این دارد که تا چه حد متعهد هستیم
-
62:37 - 62:41به اینکه قدم به ساحت والاترین حقایق
معنوی بگزاریم. -
62:42 - 62:45صحبت از فلسفه عصر جدید نیست.
-
62:46 - 62:48چنین نظراتی هزاران سال است
-
62:48 - 62:51که مطرح هستند.
-
62:55 - 62:58حکمت دیرین از طریق
-
62:58 - 63:02سنت ها و فرهنگ های بیشمار
ابراز شده و مانند خود هشیاری -
63:02 - 63:06همواره در نمایی ساده
پنهان شده است. -
63:08 - 63:10در مسیحیت،
-
63:10 - 63:12بشارت های عرفانی توماس حاوی
-
63:12 - 63:16اشارات مستقیم به طبیعت حقیقی مان هستند.
-
63:16 - 63:21شاگردان از عیسی پرسیدند،
چه وقت ملکوت خداوند ازخواهد آمد؟ -
63:21 - 63:25عیسی گفت،
با انتظار کشیدن برایش نمی آید. -
63:26 - 63:30ملکوت خداوند چیزی نیست که بگوئی،
اینجاست ، یا آنجاست. -
63:30 - 63:34بلکه، ملکوت
پدر روی تمام زمین -
63:34 - 63:38گسترده شده است و مردم آن را نمی بینند.
-
63:39 - 63:46ملکوت اینجا یا آنجا نیست.
هشیاری اینجا و آنجا نیست. -
63:46 - 63:50به زمان و مکان وابسته نیست.
-
63:50 - 63:53اگر منتظر آن هستی که چیزی اتفاق بیفتد،
-
63:53 - 63:58واقعه ای بیرونی یا حالت خاصی،
نوعی معراج، -
63:58 - 64:00نوعی شفا یا انرژی، آنگاه
-
64:00 - 64:04هنوز ذهن شرطی شده تو در جستجو ست.
-
64:04 - 64:07هنوز او در تجربه حضور تو دخالت میکند.
-
64:10 - 64:12در ،بودیسم می گویند
سامسارا=جهان رنج، -
64:12 - 64:16و نیروانا=جهان رهایی
-
64:16 - 64:21، دو دنیای مجزا نیستند،
-
64:22 - 64:24آنها یکی هستند.
-
64:25 - 64:27ما برای رسیدن به حقیقتی اسرارآمیز
-
64:27 - 64:31به دستکاری و تغییر چیزها متوسل نمیشویم.
-
64:31 - 64:36وقتی ما بیدار شویم،
کمال جهان بلاواسطه بر ما آشکار میشود -
64:36 - 64:41، آنطور که هست.
-
64:44 - 64:49آیا این ممکن است که به همین سادگی اینجا
و اکنون در این لحظه حاضر باشیم، -
64:49 - 64:54بدون دخالت ذهنی جوینده؟
-
64:55 - 65:00آیا ممکن است این لحظه را
همانطور که هست، پذیرا باشیم؟ -
65:02 - 65:06تا به سادگی فقط باشیم.
- Title:
- Awakening Mind Part 1, "Know Thyself" (2023) - Complete HD Film
- Description:
-
- Video Language:
- English
- Team:
Awaken the World
- Project:
- 03-Awakening Mind Films
- Duration:
- 01:07:15
Show all